اسم ( noun )حالات: watchmen مشتقات: watchmanly (adj.)
• : تعریف: a man who keeps watch over or guards something, such as a building, esp. at night.
جمله های نمونه
1. The night watchman makes the rounds of the building every hour.
[ترجمه گوگل]نگهبان شب هر ساعت ساختمان را می گرداند [ترجمه ترگمان]نگهبان شب هر ساعت از ساختمان دور می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. They throttled the watchman and robbed the bank.
[ترجمه گوگل]نگهبان را گلوله کردند و بانک را سرقت کردند [ترجمه ترگمان]نگهبان را خفه کردند و بانک را غارت کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The criminal throttled the watchman and robbed the bank.
[ترجمه گوگل]جنایتکار نگهبان را گلوله کرد و به بانک دستبرد زد [ترجمه ترگمان]مجرم نگهبان را خفه کرد و بانک را غارت کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The watchman lives in a hut no far from here.
[ترجمه گوگل]نگهبان در کلبه ای نه چندان دور از اینجا زندگی می کند [ترجمه ترگمان]نگهبان در کلبه ای بسیار دور از اینجا زندگی می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The thieves left the night - watchman tied up and gagged.
[ترجمه Peter Strahm] سارقان به نگهبان شب را دستبندو دهان بند زدند.
|
[ترجمه گوگل]دزدها شب را ترک کردند - نگهبان بسته و دهانش را بستند [ترجمه ترگمان]دزدها شب را با دست بسته و دست و پا بسته بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The watchman of the storehouse will be relieved at 10 p. m.
[ترجمه Peter Strahm] نگهبان انبار ساعت ۱۰ مرخص میشود.
|
[ترجمه گوگل]ساعت 10 شب نگهبان انبار آسوده می شود متر [ترجمه ترگمان]نگهبان انبار از ساعت ۱۰ صبح آسوده خواهد شد متر [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The watchman shone his torch at us.
[ترجمه گوگل]نگهبان مشعل خود را به سوی ما تابید [ترجمه ترگمان]نگهبان مشعل به سوی ما می درخشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The watchman came out from his hut, tipped his hat, and opened the gate.
[ترجمه Peter Strahm] نگهبان از کلبه خود بیرون امد، کلاهش را برداشت و بر سرش گذاشت، و درب را باز کرد.
|
[ترجمه گوگل]نگهبان از کلبه بیرون آمد، کلاهش را نوک زد و دروازه را باز کرد [ترجمه ترگمان]نگهبان از کلبه بیرون آمد کلاهش را روی کلاهش گذاشت و دروازه را باز کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The watchman retreated to get on with his cooking and perhaps ponder his next step.
[ترجمه گوگل]نگهبان عقب نشینی کرد تا به آشپزی خود ادامه دهد و شاید در قدم بعدی خود فکر کند [ترجمه ترگمان]نگهبان پس از غذا عقب نشست و شاید به قدم بعدی فکر کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Clyde, the night watchman, stood to attention as they alighted.
[ترجمه گوگل]کلاید، نگهبان شب، در حین پایین آمدن آنها در معرض توجه قرار گرفت [ترجمه ترگمان]کلاید، نگهبان شب، همچنان که پیاده می شدند، گوش به زنگ ایستاد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Being a night watchman had its compensations, he had to admit.
[ترجمه Peter Strahm] اون باید اقرار میکرد که نگهبان شب بودن خسارت های مخصوص به خودشو داره.
|
[ترجمه گوگل]او باید اعتراف میکرد که نگهبان شب بودن جبرانهای خودش را داشت [ترجمه ترگمان]باید اعتراف کرد که نگهبان شب پاداشی دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. At first, the night watchman thought it was an avalanche.
[ترجمه گوگل]در ابتدا نگهبان شب فکر کرد که بهمن سقوط کرده است [ترجمه ترگمان]اول، نگهبان شب فکر می کرد بهمن است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. At this point the watchman came out of his hut where he seemed to have been cooking himself a tasty meal.
[ترجمه گوگل]در این هنگام نگهبان از کلبه خود بیرون آمد، جایی که به نظر می رسید برای خودش یک غذای خوشمزه درست می کرد [ترجمه ترگمان]در این هنگام نگهبان از کلبه ای که به نظر می رسید غذای خوش مزه درست می کند از کلبه بیرون آمد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The spooky goings-on happened when night watchman James Durham spotted a man with a heavy overcoat walking his black retriever.
[ترجمه گوگل]این اتفاق وحشتناک زمانی رخ داد که نگهبان شب، جیمز دورهام، مردی را با پالتوی سنگین در حال راه رفتن رتریور سیاه خود دید [ترجمه ترگمان]اتفاق عجیبی افتاد که وقتی شب سر جیمز دوره ام یک مرد را با پالتویی سنگین دید که سگ شکاری سیاهش را به راه انداخته بود، افتاد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The watchman had come out of his hut and was staring at them.
[ترجمه گوگل]نگهبان از کلبه بیرون آمده بود و به آنها خیره شده بود [ترجمه ترگمان]نگهبان از کلبه بیرون آمده و به آن ها خیره شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• guard, one who patrols (especially at night) a watchman is a person whose job is to guard a building, a ship, or property.
پیشنهاد کاربران
نگهبان مثال: The watchman mounted the tower to see if there were any people in the vicinity. نگهبان از برج بالا رفت تا ببیند آیا کسی در اطرف هست.
پاسبان Have a watchman at the gate of your thoughts to keep the negative ones out بر دروازه ی اندیشه هایت پاسبانی بگمار تا افکار منفی را به درون راه ندهند.