watcher

/ˈwɑːt͡ʃər//ˈwɒt͡ʃə/

معنی: فرشته، کسیکه پاسداری و نظارت میکند
معانی دیگر: (کسی که شب کنار بستر بیمار یا مرده می نشیند) شب زنده دار، ناظر، مشاهده گر، (انتخابات) ناظر صندوق آرا، مراقب

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who watches, esp. one who keeps vigil.

جمله های نمونه

1. The bird - watcher raked the trees with his binoculars.
[ترجمه گوگل]پرنده نظاره گر با دوربین دوچشمی درختان را چنگک زد
[ترجمه ترگمان]آن نگهبان با دوربینش به درخت ها نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But the watcher on the promenade has seen that something is wrong.
[ترجمه گوگل]اما ناظر در تفرجگاه دیده است که چیزی اشتباه است
[ترجمه ترگمان]اما ناظر در گردش متوجه شده است که چیزی اشتباه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He would need a hired watcher for that, or a camera operated by remote control.
[ترجمه گوگل]او برای این کار به یک ناظر اجیر یا دوربینی نیاز دارد که با کنترل از راه دور کار کند
[ترجمه ترگمان]او به یک ناظر استخدام برای آن، یا دوربینی که با کنترل از راه دور کار می کند، نیاز خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Suddenly Morthen seemed to sense the watcher.
[ترجمه گوگل]ناگهان مورتن به نظر می رسید ناظر را احساس می کند
[ترجمه ترگمان]ناگهان Morthen به نظر می رسید که مراقب آن ناظر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I became a bird watcher in Orkney.
[ترجمه گوگل]من در اورکنی یک پرنده نگر شدم
[ترجمه ترگمان]من به یک نگهبان پرنده در جزایر \"اورکنی\" تبدیل شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It's the early bird watcher that catches the best bird song.
[ترجمه گوگل]این پرنده نگر اولیه است که بهترین آواز پرندگان را می گیرد
[ترجمه ترگمان]آن یک ناظر اولیه پرنده است که بهترین آهنگ پرندگان را می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Watcher, lamppost, fancy being on the wrong end of a chat?
[ترجمه گوگل]ناظر، تیر چراغ، دوست دارید در انتهای گپ اشتباه باشید؟
[ترجمه ترگمان]نگهبان تیر چراغ برق، خیال می کنی آخر چت شده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The first watcher picked up the red phone nearby and punched out three digits.
[ترجمه گوگل]اولین ناظر تلفن قرمز را در همان نزدیکی برداشت و سه رقمی را بیرون آورد
[ترجمه ترگمان]نگهبان اول گوشی قرمز را برداشت و سه رقم را برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. No watcher could divine what would happen next.
[ترجمه گوگل]هیچ ناظری نمی توانست پیش بینی کند که چه اتفاقی می افتد
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی توانست حدس بزند که بعد چه اتفاقی خواهد افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Joe is an avid bird watcher.
[ترجمه گوگل]جو یک تماشاگر مشتاق پرنده است
[ترجمه ترگمان]جو یک نگهبان حریص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A watcher is someone who is interested in a ticket.
[ترجمه گوگل]ناظر کسی است که به بلیط علاقه دارد
[ترجمه ترگمان]یک نگهبان شخصی است که به یک بلیط علاقه مند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Rachel Carson was a scientist and a bird watcher.
[ترجمه گوگل]ریچل کارسون یک دانشمند و یک ناظر پرندگان بود
[ترجمه ترگمان]ریچل کار سن یک دانشمند و یک نگهبان پرنده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I want a worker, not a clock watcher.
[ترجمه گوگل]من کارگر می خواهم نه ساعت نگهدار
[ترجمه ترگمان]من یک کارگر می خواهم، نه یک نگهبان ساعت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You are simply the watcher, and the watcher is outside the mind.
[ترجمه گوگل]شما به سادگی ناظر هستید و ناظر خارج از ذهن است
[ترجمه ترگمان]شما به سادگی ناظر هستید و آن نگهبان در خارج از ذهن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فرشته (اسم)
angel, watcher, saint

کسی که پاسداری و نظارت می کند (اسم)
watcher

انگلیسی به انگلیسی

• observer, viewer; watchman; guardian; one who watches over a sick person or dead body
a watcher is someone who looks at something over a long period of time, often becoming an expert in the subject.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : watch
✅️ اسم ( noun ) : watch / watcher / watchfulness
✅️ صفت ( adjective ) : watchable / watchful
✅️ قید ( adverb ) : watchfully
تماشاگر ، ناظر
نظاره گر

بپرس