wastepaper basket

/ˈweɪstˌpeɪpər ˈbæskət//weɪst ˈpeɪpə ˈbɑːskɪt/

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (chiefly British) a small, open container for holding discarded items; wastebasket.

جمله های نمونه

1. He slung it into the wastepaper basket.
[ترجمه گوگل]آن را در سبد کاغذ باطله انداخت
[ترجمه ترگمان]آن را روی سطل کاغذ باطله انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She dropped it into her wastepaper basket.
[ترجمه گوگل]او آن را در سبد کاغذ باطله اش انداخت
[ترجمه ترگمان]آن را در سبد کاغذ باطله خود انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Then she consigned the letter to the wastepaper basket.
[ترجمه گوگل]سپس نامه را به سبد کاغذ باطله فرستاد
[ترجمه ترگمان]بعد نامه را به سطل کاغذ باطله سپرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Getting up from rummaging in the wastepaper basket, she bumped her head, very lightly, on the sink.
[ترجمه گوگل]وقتی از زیر و رو کردن سبد کاغذهای باطله بلند شد، سرش را خیلی آرام به سینک کوبید
[ترجمه ترگمان]او با نگاه کردن به سطل کاغذ باطله، سرش را به آرامی روی سینک خورد و سرش را به آرامی تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Draft after draft was relegated to the wastepaper basket.
[ترجمه گوگل]پیش نویس پس نویس به سبد کاغذ باطله تنزل پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]پیش نویس بعد از پیش نویس به سبد کاغذ زباله ریخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The documents travel from printing press to wastepaper basket in one uninterrupted motion.
[ترجمه گوگل]اسناد از چاپخانه به سبد کاغذ باطله در یک حرکت بدون وقفه حرکت می کنند
[ترجمه ترگمان]این اسناد از چاپ مطبوعات به سبد کاغذ زباله در یک حرکت بی وقفه سفر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They are brought in the wicker wastepaper basket by bowing Lourdes.
[ترجمه گوگل]آنها را با تعظیم لورد در سبد کاغذ باطله حصیری آورده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها در سبد کاغذ باطله از هم جدا شدند و از هم جدا شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The floor around the wastepaper basket was littered with paper aeroplanes made out of urgent requests from various City officials.
[ترجمه گوگل]کف اطراف سبد کاغذ باطله مملو از هواپیماهای کاغذی بود که به درخواست های فوری مقامات مختلف شهر ساخته شده بودند
[ترجمه ترگمان]زمین اطراف سبد کاغذ باطله پر از هواپیماهای کاغذی بود که از درخواست های فوری مقامات مختلف شهر تشکیل شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She stomped around the room with a wastepaper basket, collecting the obscene dolls.
[ترجمه گوگل]او با یک سبد کاغذ باطله در اتاق قدم زد و عروسک های زشت را جمع کرد
[ترجمه ترگمان]او با یک سبد کاغذ باطله از اتاق بیرون رفت و عروسک های کوکی را جمع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Before she could throw the water into the wastepaper basket, the reports had gone up in smoke.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه او بتواند آب را در سبد کاغذ باطله بیندازد، گزارش ها دود شده بود
[ترجمه ترگمان]پیش از آن که بتواند آب را در سبد کاغذ باطله بیندازد، گزارش ها از دود ناپدید شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He got up, looked around, and kicked his wastepaper basket as hard as he could.
[ترجمه گوگل]از جایش بلند شد و به اطراف نگاه کرد و تا جایی که می توانست به سبد کاغذ باطله اش لگد زد
[ترجمه ترگمان]بلند شد و به اطراف نگاه کرد و سطل wastepaper را به همان سختی که می توانست پرتاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Stop emptying your pipe into the wastepaper basket; you will set the house on fire.
[ترجمه گوگل]تخلیه لوله خود را در سبد کاغذ باطله متوقف کنید خانه را به آتش خواهی کشید
[ترجمه ترگمان]پیپ خود را در سبد کاغذ باطله فرو کنید؛ خانه را آتش خواهید زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Put the scraps of paper in the wastepaper basket.
[ترجمه گوگل]تکه های کاغذ را در سبد کاغذ باطله قرار دهید
[ترجمه ترگمان]تکه های کاغذ را در سطل کاغذ باطله بگذار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She slung it into the wastepaper basket.
[ترجمه گوگل]او آن را در سبد کاغذ باطله انداخت
[ترجمه ترگمان]آن را روی سطل کاغذ باطله انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Just going to throw it into the wastepaper basket, seem to be and feel some unfortunately.
[ترجمه گوگل]فقط قصد انداختن آن را در سبد کاغذ باطله، به نظر می رسد و متاسفانه برخی احساس می کنند
[ترجمه ترگمان]فقط قصد دارم آن را به سمت سطل آشغال پرت کنم، انگار که کمی احساس تاسف می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• basket used for throwing out garbage
a wastepaper basket or wastepaper bin is a container where you put waste paper and other rubbish.

پیشنهاد کاربران

بپرس