wasted

/ˈweɪstəd//ˈweɪstɪd/

معنی: خراب
معانی دیگر: (امریکا- خودمانی)، مست

جمله های نمونه

1. he wasted all of his money
همه ی پولش را حرام کرد.

2. he wasted his life in pursuit of unworthy causes
او عمر خود را در پی هدف های ناشایسته حرام کرد.

3. they wasted all their inheritance without any provision for the future
همه ی ارثیه ی خود را به هدر دادند و هیچ فکری برای آینده نکردند.

4. they wasted their money and busted
آنها پول خود را حرام کردند و ورشکست شدند.

5. the bridge, wasted by time and neglect, finally collapsed
آن پل که گذشت زمان و بی توجهی آن را مخروبه کرده بود بالاخره فرو ریخت.

6. the cancer patient wasted away and died
بیمار سرطانی نحیف شد و مرد.

7. the poet was wasted by old age and years of imprisonment
پیری و سال ها زندانی بودن شاعر را نزار کرده بود.

8. some of the heat wasted in this process is recovered later
مقداری از حرارت از دست رفته در این فرآیند بعدا دوباره جبران می شود.

9. the native population had been wasted by epidemics and famine
بیماری های همه گیر و قحطی جمعیت بومیان را تحلیل برده بود.

10. within a few months, he wasted away his patrimony
ظرف چند ماه میراث پدری را به هدر داد.

11. we should not allow our national riches to be wasted so rapidly
نباید اجازه بدهیم که ثروت های ملی ما به این سرعت بر باد داده شوند.

12. bleed and dress out the animal so that no meat would be wasted
خون حیوان را بکش و شکمش را خالی کن تا اینکه گوشت حرام نشود.

13. Time may also be wasted in purposeless meetings.
[ترجمه گوگل]همچنین ممکن است در جلسات بی هدف زمان تلف شود
[ترجمه ترگمان]همچنین زمان ممکن است در جلسات بی معنی هدر رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He drank, womanized and wasted money.
[ترجمه گوگل]او مشروب می نوشید، زنانه می کرد و پول هدر می داد
[ترجمه ترگمان]مشروب می خورد، پول می خورد و پول هدر می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Large amounts of money were wasted.
[ترجمه گوگل]مقدار زیادی پول هدر رفت
[ترجمه ترگمان]مقادیر زیادی از پول هدر رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. She wasted no time in rejecting the offer .
[ترجمه گوگل]او هیچ وقت را برای رد پیشنهاد تلف نکرد
[ترجمه ترگمان]وقت نداشت که این پیشنهاد را رد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. In the northwest of China, long dry periods wasted the land.
[ترجمه گوگل]در شمال غربی چین، دوره های طولانی خشکی زمین را هدر داد
[ترجمه ترگمان]در شمال غربی چین، دوره های خشک خشک زمین را هدر دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خراب (صفت)
desolate, bad, spoiled, rotten, ill, ruined, devastated, impaired, ruinous, miscreant, depraved, rotten-hearted, tumble-down, wasted

انگلیسی به انگلیسی

• squandered; withered; fatigued (slang); drunk (slang)
a wasted action is one that achieves nothing.

پیشنهاد کاربران

در زبان انگلیسی، واژه ها و عبارت های بسیار زیادی برای توصیف حالت "مستی" وجود دارد که هر کدام بار معنایی، سطح شدت و منشأ متفاوتی دارند. در اینجا به برخی از مهم ترین و رایج ترین آن ها همراه با علت نامگذاری و معادل فارسی آن ها ( بدون آوانویسی لاتین ) پرداخته می شود:
...
[مشاهده متن کامل]

- - -
🍷 1. Drunk
- معنی فارسی: مست
- علت نامگذاری: این واژه، شکل ساده و استاندارد گذشتهٔ فعل "drink" ( نوشیدن ) است و به حالت عمومی ناشی از مصرف بیش از حد الکل اشاره دارد.
- - -
🛠️ 2. Hammered
- معنی فارسی: چکش کاری شده ( یا به طور عامیانه: �مثل چکش خورده� )
- علت نامگذاری: این عبارت یک استعاره است و به حالتی اشاره دارد که فرد از نظر فیزیکی و ذهنی، مانند فلزی که تحت ضربات چکش قرار گرفته، �کج و معوج� و �از شکل افتاده� به نظر می رسد. این حالت، عدم تعادل و از دست دادن کنترل بر حرکات بدن را تداعی می کند.
- - -
🥴 3. Wasted
- معنی فارسی: تباه شده یا �به درد نخور�
- علت نامگذاری: این اصطلاح به این idea اشاره دارد که فرد آنقدر مست است که دیگر نمی تواند عملکرد مفیدی داشته باشد، گویی �تباه� یا �هدر رفته� است.
- - -
💥 4. Smashed
- معنی فارسی: خرد شده یا �له شده�
- علت نامگذاری: این واژه حس تخریب و از هم پاشیدگی ناشی از مستی شدید را منتقل می کند، گویی فرد �خرد� شده است.
- - -
🥃 5. Plastered
- معنی فارسی: گچ گیری شده
- علت نامگذاری: این اصطلاح به این concept اشاره دارد که فرد آنقدر مست است که گویی به جایی چسبیده یا بی حرکت شده ( مثل دیواری که گچ گیری شده ) یا اینکه صورتش بر اثر مستی سرخ شده ( مثل رنگ گچ ) .
- - -
🚗 6. Tanked
- معنی فارسی: باک پرکون ( یا �مثل باک پر� )
- علت نامگذاری: این عبارت از دنیای خودروها گرفته شده و به این idea اشاره دارد که فرد آنقدر الکل مصرف کرده که گویی باک بنزینش �پر� شده است.
- - -
🚛 7. Trashed
- معنی فارسی: آشغالی یا �به هم ریخته�
- علت نامگذاری: این واژه به حالتی اشاره دارد که فرد آنقدر مست است که رفتاری زننده یا غیرقابل کنترل دارد، گویی به �آشغال� تبدیل شده است.
- - -
🧱 8. Buzzed
- معنی فارسی: سبک مست ( حالت خفیف مستی )
- علت نامگذاری: این اصطلاح به حس وزوز یا vibration خفیفی اشاره دارد که پس از مصرف مقدار کمی الکل در بدن ایجاد می شود.
- - -
🥴 9. Inebriated
- معنی فارسی: مست ( رسمی تر )
- علت نامگذاری: این واژه ریشه در زبان لاتین ( "inebriare" به معنی �مست کردن� ) دارد و یک term رسمی تر برای توصیف حالت مستی است.
- - -
🎉 10. Tipsy
- معنی فارسی: تلوتلوخوران ( مستی خیلی خفیف )
- علت نامگذاری: این واژه به حالت ناپایداری و تلوتلو خوردن خفیف ناشی از مصرف الکل اشاره دارد.
- - -
💎 سایر عبارات کلیدی:
- Legless: به معنی �بی پا� - اشاره به عدم توانایی در ایستادن.
- Under the influence: به معنی �تحت تأثیر� - یک عبارت حقوقی و رسمی.
- Three sheets to the wind: یک اصطلاح دریانوردی به معنی �کاملاً مست�.
- Seeing double: به معنی �دو تا دیدن� - اشاره به تاری دید.
- On a bender: به معنی �در حال عیاشی� - دورهٔ طولانیِ مصرف الکل.
Blitzed حمله شده منگ شده
Canned قوطی شده مست لایعقل
Pickled ترشی انداخته شده مست واریکده
Sloshed چلچلوغ شده مست لایعقل
Wrecked wrecked تخریب شده
- - -
🤔 چرا این همه اصطلاح؟
تنوع فوق العادهٔ این واژه ها ( که به صدها مورد می رسد ) نشان دهندهٔ چند چیز است:
1. خلاقیت زبانی: مردم همیشه برای توصیف حالت های پیچیدهٔ انسانی راه های جدید و اغلب طنزآمیز پیدا می کنند.
2. سطح بندی شدت مستی: هر اصطلاح می تواند به درجه ای خاص از مستی اشاره کند ( از "buzzed" خفیف تا "comatose" شدید ) .
3. جنبه های فرهنگی و طنز: بسیاری از این اصطلاحات برای پنهان کاری، شوخی یا توصیف غیرمستقیم این حالت به کار می روند.
Deep seek

وقت تلف کردن
بیهوده
1. بی فایده. بیهوده. غیر ضروری 2. ضعیف. بی رمق. تحلیل رفته 3. ضایع شده. تلف شده. هدر رفته 4. پاتیل. سیاه مست
مثال:
a wasted effort
یک تلاش بیهوده
a wasted opportunity
یک فرصت هدر رفته و ضایع شده
...
[مشاهده متن کامل]

I'm wasted in this job
من در این شغل تلف شده ام.
his wasted legs
پاهای ضعیف و بی رمق او
everybody at the party was wasted
همه در مهمانی مست و پاتیل بودند.

سیاه مست ، مست و پاتیل
مثال:
I'm so wasted.
من پاتیل پاتیلم.
هدر رفته ، بیهوده از بین رفته
slang
very drunk or very drunk or illfrom drugs:
from drugs
زبان عامیانه
بسیار مست یا تحت تاثیر مواد مخدر، سیاه مست
He was too wasted to drive.
Paula was completely wasted after only one drink.
wastedwasted
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/wasted
تلف شده
( عامیانه )
1. مُرده/ کشته.
2. به شدت مست یا نشئه.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : waste
✅️ اسم ( noun ) : waste / wastefulness / wastage
✅️ صفت ( adjective ) : waste / wasteful / wasted
✅️ قید ( adverb ) : wastefully
اندیکا
تحلیل رفته ، نحیف ، لاغر، خشکیده
مست ( drunk )
معتاد ( spaced out )
به کسی که کشته شده هم wasted میگن برای مثال بازی GTA
سیاه مست - فردی که شدیدا مسته جوریکه هیچ کنترلی رو کاراش نداره و بعدا هیچی یادش نمیاد
realy drunk مست
۱ - مست Extremely drunk or intoxicated
۲ - نحیف، خسته، ضعیف ، تکیده ، لاغر ، فرتوتphysically or mentally exhausted, thin, weak, emaciated
۳ - بیهوده، عبث useless
۴ - هدر شده ، حیف و میل شده, اسراف شده expended or not used effectively
wasted energy
انرژی هدر رفته

دوتا معنی میده
Wasted: هدر رفت
Wasted: بیهوش شد
هدر رفتن
مست
یعنی خراب یا هدر نرفتن👉
بی فایده
useless; unavailing; not exploited or taken advantage of; unprofitable
بیهوده، عبث
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)