1.
سبد زباله
2. she crumpled the letter and flung it into the wastebasket
او نامه را مچاله کرد و توی سطل زباله پرتاب کرد.
3. She swept the crumbs into the wastebasket.
[ترجمه گوگل]خرده ها را در سطل زباله جارو کرد
[ترجمه ترگمان]خرده های نان را به سطل کاغذ باطله انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Could you empty the wastebasket - it's getting pretty full.
[ترجمه گوگل]آیا می توانید سطل زباله را خالی کنید - کاملاً پر شده است
[ترجمه ترگمان]- میتونی سطل کاغذ باطله رو خالی کنی - داره پر می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Some one vomited lazily in a wastebasket, leaning over with his hands on his knees.
[ترجمه گوگل]یکی در سطل زباله با تنبلی استفراغ کرد و دستانش را روی زانوهایش خم کرد
[ترجمه ترگمان]کسی با تنبلی در سبد کاغذ باطله بالا آورده بود و دست هایش را روی زانوهایش خم کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Mitchell crumpled both and pitched them into the wastebasket.
[ترجمه گوگل]میچل هر دو را مچاله کرد و در سطل زباله ریخت
[ترجمه ترگمان]و می چل هر دو را مچاله کرد و به سطل زباله انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Fakhru went to the wastebasket and poked around with his finger.
[ترجمه گوگل]فخرو به سمت سطل زباله رفت و با انگشتش به اطراف چرخید
[ترجمه ترگمان]Fakhru به سبد کاغذ باطله رفت و با انگشتش به اطراف سرک کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Enables you to specify when files in the Wastebasket are deleted.
[ترجمه گوگل]به شما امکان می دهد تعیین کنید که فایل های موجود در سبد زباله چه زمانی حذف شوند
[ترجمه ترگمان]زمانی که فایل های موجود در the حذف می شوند، به شما کمک می کند مشخص کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The larger the wastebasket, the more you will use it.
[ترجمه گوگل]هرچه سطل زباله بزرگتر باشد، بیشتر از آن استفاده خواهید کرد
[ترجمه ترگمان]هر چه سطل آشغال بزرگ تر باشد، بیشتر از آن استفاده خواهید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Put the scraps of paper in the wastebasket.
[ترجمه گوگل]تکه های کاغذ را در سطل زباله بریزید
[ترجمه ترگمان]تکه های کاغذ را روی کاغذ باطله بیندازید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Ah, was opposite, even a big wastebasket.
[ترجمه گوگل]آه، مقابل بود، حتی یک سطل زباله بزرگ
[ترجمه ترگمان]برعکس، حتی یک سبد کاغذ باطله بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. These documents are useless - they are only wastebasket fodder.
[ترجمه گوگل]این اسناد بی فایده هستند - آنها فقط علوفه سطل زباله هستند
[ترجمه ترگمان]این اسناد بی فایده هستند - آن ها تنها علوفه wastebasket هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Enables you to specify when files in Wastebasket are deleted.
[ترجمه گوگل]به شما امکان می دهد تعیین کنید که فایل های موجود در سبد زباله چه زمانی حذف شوند
[ترجمه ترگمان]زمانی که فایل های in حذف می شوند به شما کمک می کند مشخص کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. She threw the note into a wastebasket, and fell fast asleep on a couch.
[ترجمه گوگل]او اسکناس را در سطل زباله انداخت و روی یک کاناپه به خواب عمیقی رفت
[ترجمه ترگمان]یادداشت را به یک سبد کاغذ باطله انداخت و روی کاناپه خوابش برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. He tore up the letter angrily and threw it into the wastebasket.
[ترجمه گوگل]نامه را با عصبانیت پاره کرد و در سطل زباله انداخت
[ترجمه ترگمان]نامه را پاره کرد و آن را به سطل کاغذ باطله انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. I consigned her letter to the waste basket.
[ترجمه گوگل]نامه او را به سبد زباله فرستادم
[ترجمه ترگمان]نامه او را به سطل آشغال سپرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. She consigned his letter to the waste basket.
[ترجمه گوگل]نامه او را به سبد زباله فرستاد
[ترجمه ترگمان]نامه خود را به سبد کاغذ باطله سپرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. The secretary flung all the papers into the waste basket.
[ترجمه گوگل]منشی همه کاغذها را داخل سبد زباله پرت کرد
[ترجمه ترگمان]منشی تمام اوراق را به سطل آشغال انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. I made a note of Mahoney's home address and returned the paper to the waste basket.
[ترجمه گوگل]آدرس خانه ماهونی را یادداشت کردم و کاغذ را به سبد زباله برگرداندم
[ترجمه ترگمان]نشانی خانه ماهونی ۸ را در آن گذاشتم و کاغذ را به سبد waste پس دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
20. Everything -; right down to scrap paper from the waste baskets.
[ترجمه گوگل]همه چیز -؛ درست به پایین کاغذ از سبدهای زباله
[ترجمه ترگمان]همه چیز؛ درست پایین تا کاغذی را که از سبدهای waste پاره شده بود پاره کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
21. Oftentimes, their pile-up documents are just papers which should have been thrown into the waste basket a long time ago.
[ترجمه گوگل]اغلب اسناد انباشته آنها فقط کاغذهایی است که باید مدتها پیش در سبد زباله انداخته می شد
[ترجمه ترگمان]Oftentimes و مدارک آن ها فقط کاغذی هستند که مدت ها پیش باید به سطل زباله انداخته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
22. She tore up the letter and threw it into the waste basket.
[ترجمه گوگل]نامه را پاره کرد و در سطل زباله انداخت
[ترجمه ترگمان]نامه را پاره کرد و آن را در سبد کاغذ باطله انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
23. It took hours to match up the torn pieces of the letter from the waste basket.
[ترجمه گوگل]ساعتها طول کشید تا تکههای پارهشده نامه از سبد زباله جمع شود
[ترجمه ترگمان]ساعت ها طول کشید تا تکه های پاره کاغذ را از سبد بیرون بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید