waste of effort

جمله های نمونه

1. It was a waste of effort.
[ترجمه گوگل]هدر دادن تلاش بود
[ترجمه ترگمان]تلاشی بی هوده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. That was a waste of effort.
[ترجمه گوگل]این هدر دادن تلاش بود
[ترجمه ترگمان]این یک تلاش بی هوده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A wrong approach means a waste of effort.
[ترجمه گوگل]رویکرد اشتباه به معنای هدر دادن تلاش است
[ترجمه ترگمان]یک رویکرد اشتباه به معنی هدر دادن تلاش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Trying to hit a humbug was a waste of effort.
[ترجمه گوگل]تلاش برای ضربه زدن به هوماگ هدر دادن تلاش بود
[ترجمه ترگمان]تلاش برای ضربه زدن به کلک، بی هوده تلاش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. While it might seem a waste of effort to use a collaboration and then unhook one of the main processing paths, remember that reuse is the key here.
[ترجمه گوگل]در حالی که ممکن است استفاده از یک همکاری و سپس جدا کردن یکی از مسیرهای اصلی پردازش، هدر دادن تلاش به نظر برسد، به یاد داشته باشید که استفاده مجدد در اینجا کلید اصلی است
[ترجمه ترگمان]در حالی که ممکن است به نظر یک هدر دادن تلاش برای استفاده از یک هم کاری و سپس تبدیل کردن یکی از مسیرهای اصلی پردازش به نظر برسد، به یاد داشته باشید که استفاده مجدد کلید اصلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It was waste of effort!
[ترجمه گوگل]هدر دادن تلاش بود!
[ترجمه ترگمان]بی هوده تلاش می کرد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It a waste of effort.
[ترجمه گوگل]هدر دادن تلاش است
[ترجمه ترگمان]تلاشی بی هوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I could have told you it would be a waste of effort.
[ترجمه گوگل]من می توانستم به شما بگویم که این یک تلاش بیهوده است
[ترجمه ترگمان]می توانستم بگویم که این کار بی هوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is pointless to discuss the "function of the university" in abstraction from concrete historical circumstances, as it would be a waste of effort to study any other social institution in this way.
[ترجمه گوگل]بحث در مورد "کارکرد دانشگاه" به صورت انتزاعی از شرایط تاریخی عینی بیهوده است، زیرا مطالعه هر نهاد اجتماعی دیگر به این روش هدر دادن تلاش خواهد بود
[ترجمه ترگمان]بحث در مورد \"عملکرد دانشگاه\" در انتزاع از شرایط تاریخی عینی است، چرا که برای مطالعه هر موسسه اجتماعی دیگری در این روش، هدر دادن تلاش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They may spend more time than younger men, but they probably climb mountains with more skills and less waste of effort, and they certainly experience equal enjoyment.
[ترجمه گوگل]آنها ممکن است زمان بیشتری را نسبت به مردان جوان تر صرف کنند، اما احتمالاً با مهارت های بیشتر و تلاش کمتری از کوه ها بالا می روند و مطمئناً لذتی برابر را تجربه می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها ممکن است زمان بیشتری نسبت به مردان جوان صرف کنند، اما احتمالا با مهارت های بیشتر و اتلاف کم تر تلاش، از کوه ها بالا می روند، و قطعا شادی برابر را تجربه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You want the exercise to count for something and to produce results; otherwise it was a waste of effort.
[ترجمه گوگل]شما می خواهید تمرین برای چیزی به حساب بیاید و نتیجه بدهد وگرنه هدر دادن تلاش بود
[ترجمه ترگمان]شما می خواهید ورزش کنید تا چیزی را بشمارید و نتایج را تولید کنید؛ در غیر این صورت هدر دادن تلاش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Only gradually on his own did he "intellectually reject" some of the "delusionally influenced" and "politically-oriented" thinking as a waste of effort.
[ترجمه گوگل]او فقط به تدریج به تنهایی برخی از تفکرات "متأثیر هذیانی" و "سیاسی محور" را به عنوان اتلاف تلاش "از نظر فکری رد کرد"
[ترجمه ترگمان]او تنها به تدریج به تنهایی \"برخی از\" delusionally \"و\" سیاست محور \"را به عنوان یک هدر دادن تلاش\" رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But a majority of evangelicals disapproved of the first and a large number of his fellow social conservatives warned, rightly, that the second was a waste of effort.
[ترجمه گوگل]اما اکثریت انجیلی ها با اولی مخالفت کردند و تعداد زیادی از محافظه کاران اجتماعی او به درستی هشدار دادند که دومی هدر دادن تلاش است
[ترجمه ترگمان]اما اکثریت evangelicals مخالف اولی بودند و شمار زیادی از محافظه کاران اجتماعی او به درستی هشدار دادند که دومین مورد، هدر دادن تلاش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• effort that is useless

پیشنهاد کاربران

بپرس