waste away


1- تحلیل رفتن، نحیف شدن، نزار شدن، رنجور شدن 2- از بین رفتن، پوسیدن

پیشنهاد کاربران

ترکی:
سویا گئدمک
آب رفتن
🔸 **معادل فارسی:**
تحلیل رفتن / ضعیف شدن / از بین رفتن تدریجی ( به ویژه از نظر جسمی یا روحی )
در زبان محاوره ای:
یعنی �آروم آروم آب شدن�، �از لاغری یا غم ذوب شدن�، �تحلیل رفتن بدن یا روح� — اغلب برای افرادی که از بیماری، غم یا تنهایی رنج می برند.
...
[مشاهده متن کامل]

- - -
🔸 **تعریف ها:**
1. ** ( فیزیکی – بیماری ) :**
به مرور زمان وزن یا نیروی بدنی را از دست دادن، معمولاً به دلیل بیماری طولانی.
مثال: He was so ill that he just wasted away in bed.
2. ** ( روحی یا احساسی ) :**
از نظر روحی یا روانی، در اثر غم، افسردگی یا بی توجهی از بین رفتن.
مثال: She wasted away after her husband died.
3. ** ( استعاری – چیزها یا استعدادها ) :**
وقتی استعداد، زمان، یا انرژی بی استفاده بماند و از بین برود.
مثال: Don’t let your talent waste away in that dull job.
- - -
🔸 **مترادف ها:**
dwindle – wither – fade – decay – weaken – deteriorate – shrink – decline

waste away
خیلی لاغر و ضعیف شدن معمولا به خاطر بیماری.