wassail

/ˈwɒseɪl//ˈwɒseɪl/
معنی: نوش، مجلس میخواری، میگساری کردن، عیاشی کردن
معانی دیگر: (سابقا هنگام نوشیدن به سلامتی کسی) به سلامتی !، مشروب ادویه دار، واسل، جشن و می نوشی (به ویژه در ایام کریسمس)، واسل نوشیدن، به سلامتی کسی نوشیدن، ابجو یا شراب مخلوط با ادویه و شکر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• (1) تعریف: a toast or salutation, once spoken when offering a drink to someone or drinking to someone's health.
• (2) تعریف: the drink, such as spiced ale, offered or consumed with this toast or salutation.
• (3) تعریف: a festivity featuring much drinking.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: wassails, wassailing, wassailed
مشتقات: wassailer (n.)
• : تعریف: to engage in drinking or revelry; carouse.
• مشابه: carouse

جمله های نمونه

1. Wassail, wassail, come buy our ale. Save your pennies and don't forget the Rennies.
[ترجمه گوگل]واسائیل، واسایل، بیا آل ما را بخر پول های خود را پس انداز کنید و Rennies را فراموش نکنید
[ترجمه ترگمان]wassail، wassail، بیا آبجو ما را بخر پولتان را پس انداز کنید و the را هم فراموش نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. On Wassail night, evil spirits are banished from the orchards and offerings ensure next year's apple crop.
[ترجمه گوگل]در شب Wassail، ارواح شیطانی از باغ ها بیرون رانده می شوند و پیشکش ها محصول سیب سال آینده را تضمین می کنند
[ترجمه ترگمان]در شب Wassail، ارواح شیطانی از باغ های میوه طرد می شوند و محصولات سیب سال آینده را تضمین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Wassail toast, singing one voice to a long friendship lang syne!
[ترجمه گوگل]نان تست Wassail، آواز یک صدا برای دوستی طولانی lang syne!
[ترجمه ترگمان]به سلامتی بنوشیم و یک صدا را برای دوستی طولانی قبل از مدت ها قبل اعلام کنیم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Wassail toast, simultaneous praise of Auld Lang Syne.
[ترجمه گوگل]نان تست Wassail، ستایش همزمان Auld Lang Syne
[ترجمه ترگمان]به سلامتی بنوشیم و همچنین ستایش همزمان و شیرین را ستایش کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Hail to the Wassail Bowl!
[ترجمه گوگل]درود بر کاسه واسائیل!
[ترجمه ترگمان]درود بر جام wassail
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نوش (اسم)
nectar, treacle, pledge, wassail, hobnob, potation
مجلس میخواری (اسم)
wassail
میگساری کردن (فعل)
tipple, carouse, bouse, wassail
عیاشی کردن (فعل)
riot, revel, feast, carouse, wassail, live in pleasure

انگلیسی به انگلیسی

• celebratory toast; celebratory party, feast; alcoholic beverages drunk at a celebration (especially mulled ale or wine)
drink to the health of; drink or give a wassail

پیشنهاد کاربران

بپرس