washing machine
/ˈwɑːʃɪŋmɪˈʃiːn//ˈwɒʃɪŋməˈʃiːn/
معنی: ماشین لباسشویی
معانی دیگر: ماشین رختشویی

بررسی کلمه
اسم ( noun )
• : تعریف: a machine, now usu. automatic, that washes laundry.
جمله های نمونه
1. We run the washing machine at night because off-peak electricity is much cheaper.
[ترجمه Z.y] ما ماشین لباسشویی را در شب روشن میکنیم چون ساعت پیک بارنیست و برق ارزان تر است|
[ترجمه گوگل]ما ماشین لباسشویی را در شب روشن می کنیم، زیرا برق غیر اوج مصرف بسیار ارزان تر است[ترجمه ترگمان]ما ماشین لباس شویی را در شب اجرا می کنیم چون برق بسیار بسیار ارزان تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Be careful not to overload the washing machine.
[ترجمه گوگل]مراقب باشید ماشین لباسشویی را بیش از حد بار نکنید
[ترجمه ترگمان]مراقب باشید که بیش از حد ماشین لباس شویی را بار نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مراقب باشید که بیش از حد ماشین لباس شویی را بار نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. A washing machine is run by a small electric motor.
[ترجمه گوگل]ماشین لباسشویی توسط یک موتور الکتریکی کوچک کار می کند
[ترجمه ترگمان]ماشین لباس شویی با یک موتور الکتریکی کوچک اداره می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ماشین لباس شویی با یک موتور الکتریکی کوچک اداره می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Is the washing machine working now?
[ترجمه گوگل]الان ماشین لباسشویی کار میکنه؟
[ترجمه ترگمان]الان ماشین لباسشویی داره کار می کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]الان ماشین لباسشویی داره کار می کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The washing machine has gone phut.
[ترجمه گوگل]ماشین لباسشویی خراب شده
[ترجمه ترگمان]ماشین رخت شویی خراب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ماشین رخت شویی خراب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Our washing machine has broken; I'll ring the electrician.
[ترجمه ااااا] ماشین لباسشویی خرابه، می خوام زنگ بزنم به برقکار|
[ترجمه گوگل]ماشین لباسشویی ما خراب شده است زنگ میزنم برقکار[ترجمه ترگمان]ماشین لباسشویی ما شکسته، از برق کار زنگ می زنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Throw your dirty clothes in the washing machine.
[ترجمه گوگل]لباس های کثیف خود را در ماشین لباسشویی بیندازید
[ترجمه ترگمان]لباسات رو بنداز تو ماشین لباسشویی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]لباسات رو بنداز تو ماشین لباسشویی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The washing machine totally seized up on Thursday.
[ترجمه گوگل]ماشین لباسشویی روز پنجشنبه کاملا توقیف شد
[ترجمه ترگمان]ماشین لباس شویی بطور کامل روز پنجشنبه کشف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ماشین لباس شویی بطور کامل روز پنجشنبه کشف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Don't overload the washing machine, or it won't work properly.
[ترجمه گوگل]ماشین لباسشویی را بیش از حد بار نکنید، در غیر این صورت به درستی کار نمی کند
[ترجمه ترگمان]بیش از حد ماشین لباس شویی را بار نکنید، یا به درستی کار نخواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بیش از حد ماشین لباس شویی را بار نکنید، یا به درستی کار نخواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. When our washing machine broke, our neighbours let us use theirs.
[ترجمه گوگل]وقتی ماشین لباسشویی ما خراب شد، همسایه ها به ما اجازه دادند از ماشین لباسشویی ما استفاده کنیم
[ترجمه ترگمان]وقتی که ماشین لباس شویی شروع شد، همسایگانش به ما اجازه دادند از آن ها استفاده کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی که ماشین لباس شویی شروع شد، همسایگانش به ما اجازه دادند از آن ها استفاده کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. She dismantled the washing machine to see what the problem was, but couldn't put it back together again.
[ترجمه گوگل]او ماشین لباسشویی را جدا کرد تا ببیند مشکل چیست، اما نتوانست دوباره آن را سر هم کند
[ترجمه ترگمان]او ماشین لباس شویی را از بین برد تا ببیند مشکل چیست، اما نتوانست دوباره آن را کنار هم بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او ماشین لباس شویی را از بین برد تا ببیند مشکل چیست، اما نتوانست دوباره آن را کنار هم بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Our washing machine broke down yesterday and flooded the kitchen.
[ترجمه گوگل]ماشین لباسشویی ما دیروز خراب شد و آشپزخانه را زیر آب گرفت
[ترجمه ترگمان]ماشین لباس شویی دیروز غروب کرده و آشپزخانه را پر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ماشین لباس شویی دیروز غروب کرده و آشپزخانه را پر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The washing machine agitates the clothes.
[ترجمه گوگل]ماشین لباسشویی لباس ها را تکان می دهد
[ترجمه ترگمان]ماشین لباس شویی لباس ها را تمیز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ماشین لباس شویی لباس ها را تمیز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The mechanism for locking the door of the washing machine is childproof.
[ترجمه گوگل]مکانیزم قفل کردن درب ماشین لباسشویی ضد کودک است
[ترجمه ترگمان]مکانیزم قفل کردن در ماشین لباس شویی childproof است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مکانیزم قفل کردن در ماشین لباس شویی childproof است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. A pile of dirty clothes lay by the washing machine.
[ترجمه گوگل]انبوهی از لباس های کثیف کنار ماشین لباسشویی افتاده بود
[ترجمه ترگمان]توده ای از لباس های کثیف روی ماشین لباس شویی افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]توده ای از لباس های کثیف روی ماشین لباس شویی افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
ماشین لباسشویی (اسم)
washer, washing machine
تخصصی
[نساجی] ماشین شستشوی کالای نساجی - ماشین لباسشویی
به انگلیسی
• machine for washing clothes
a washing machine is a machine that washes clothes.
a washing machine is a machine that washes clothes.
پیشنهاد کاربران
ماشین لباسشویی
لباس شویی
my mom buys a new washing machine
یه جمله از washing machine
یه جمله از washing machine
ماشین شست و شو