• : تعریف: a machine, now usu. automatic, that washes laundry.
جمله های نمونه
1. We run the washing machine at night because off-peak electricity is much cheaper.
[ترجمه Z.y] ما ماشین لباسشویی را در شب روشن میکنیم چون ساعت پیک بارنیست و برق ارزان تر است
|
[ترجمه امیرعباس شریفی] ما ماشین لباسشویی را در شب روشن می کنیم، زیرا برق بدون پیک بسیار ارزان تر است.
|
[ترجمه گوگل]ما ماشین لباسشویی را در شب روشن می کنیم، زیرا برق غیر اوج مصرف بسیار ارزان تر است [ترجمه ترگمان]ما ماشین لباس شویی را در شب اجرا می کنیم چون برق بسیار بسیار ارزان تر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Be careful not to overload the washing machine.
[ترجمه گوگل]مراقب باشید ماشین لباسشویی را بیش از حد بار نکنید [ترجمه ترگمان]مراقب باشید که بیش از حد ماشین لباس شویی را بار نکنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. A washing machine is run by a small electric motor.
[ترجمه گوگل]ماشین لباسشویی توسط یک موتور الکتریکی کوچک کار می کند [ترجمه ترگمان]ماشین لباس شویی با یک موتور الکتریکی کوچک اداره می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Is the washing machine working now?
[ترجمه گوگل]الان ماشین لباسشویی کار میکنه؟ [ترجمه ترگمان]الان ماشین لباسشویی داره کار می کنه؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The washing machine has gone phut.
[ترجمه گوگل]ماشین لباسشویی خراب شده [ترجمه ترگمان]ماشین رخت شویی خراب شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Our washing machine has broken; I'll ring the electrician.
[ترجمه ااااا] ماشین لباسشویی خرابه، می خوام زنگ بزنم به برقکار
|
[ترجمه محسن شیرخانی] ماشین لباسشویی ما خراب شده ، می خوام به برقکار ( تعمیر کار دستگاه ) زنگ بزنم.
|
[ترجمه گوگل]ماشین لباسشویی ما خراب شده است زنگ میزنم برقکار [ترجمه ترگمان]ماشین لباسشویی ما شکسته، از برق کار زنگ می زنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Throw your dirty clothes in the washing machine.
[ترجمه گوگل]لباس های کثیف خود را در ماشین لباسشویی بیندازید [ترجمه ترگمان]لباسات رو بنداز تو ماشین لباسشویی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The washing machine totally seized up on Thursday.
[ترجمه محسن شیرخانی] ماشین لباسشویی در روز پنجشنبه کاملاً متوقف است. ( کار نمی کند )
|
[ترجمه گوگل]ماشین لباسشویی روز پنجشنبه کاملا توقیف شد [ترجمه ترگمان]ماشین لباس شویی بطور کامل روز پنجشنبه کشف شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Don't overload the washing machine, or it won't work properly.
[ترجمه گوگل]ماشین لباسشویی را بیش از حد بار نکنید، در غیر این صورت به درستی کار نمی کند [ترجمه ترگمان]بیش از حد ماشین لباس شویی را بار نکنید، یا به درستی کار نخواهد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. When our washing machine broke, our neighbours let us use theirs.
[ترجمه محسن شیرخانی] وقتی ماشین لباسشویی ما خراب شد ، همسایگان به ما اجازه دادند تا از ماشین لباسشویی آن ها استفاده کنیم.
|
[ترجمه گوگل]وقتی ماشین لباسشویی ما خراب شد، همسایه ها به ما اجازه دادند از ماشین لباسشویی ما استفاده کنیم [ترجمه ترگمان]وقتی که ماشین لباس شویی شروع شد، همسایگانش به ما اجازه دادند از آن ها استفاده کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. She dismantled the washing machine to see what the problem was, but couldn't put it back together again.
[ترجمه گوگل]او ماشین لباسشویی را جدا کرد تا ببیند مشکل چیست، اما نتوانست دوباره آن را سر هم کند [ترجمه ترگمان]او ماشین لباس شویی را از بین برد تا ببیند مشکل چیست، اما نتوانست دوباره آن را کنار هم بگذارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Our washing machine broke down yesterday and flooded the kitchen.
[ترجمه گوگل]ماشین لباسشویی ما دیروز خراب شد و آشپزخانه را زیر آب گرفت [ترجمه ترگمان]ماشین لباس شویی دیروز غروب کرده و آشپزخانه را پر کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The washing machine agitates the clothes.
[ترجمه گوگل]ماشین لباسشویی لباس ها را تکان می دهد [ترجمه ترگمان]ماشین لباس شویی لباس ها را تمیز می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The mechanism for locking the door of the washing machine is childproof.
[ترجمه محسن شیرخانی] قفل درب ماشین لباسشویی این گونه کار می کند که کودکان نتوانند باز کنند.
|
[ترجمه گوگل]مکانیزم قفل کردن درب ماشین لباسشویی ضد کودک است [ترجمه ترگمان]مکانیزم قفل کردن در ماشین لباس شویی childproof است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. A pile of dirty clothes lay by the washing machine.
[ترجمه گوگل]انبوهی از لباس های کثیف کنار ماشین لباسشویی افتاده بود [ترجمه ترگمان]توده ای از لباس های کثیف روی ماشین لباس شویی افتاده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
ماشین لباسشویی (اسم)
washer, washing machine
تخصصی
[نساجی] ماشین شستشوی کالای نساجی - ماشین لباسشویی
انگلیسی به انگلیسی
• machine for washing clothes a washing machine is a machine that washes clothes.
پیشنهاد کاربران
ماشین لباسشویی مثال: he fixed my washing machine او ماشین لباسشویی من را درست کرد.
washing machine ( n ) =an electric machine for washing clothes
ماشین شست و شو
my mom buys a new washing machine یه جمله از washing machine