washed out

/ˈwɑːʃtˈaʊt//wɒʃtaʊt/

(در اثر شستن) رنگ رفتگی، رنگ پریده، خسته، از کارافتاده، شسته شده و ساییده شده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: faded from having been washed many times.

(2) تعریف: drained of energy; tired-looking; exhausted; pale.
متضاد: energetic
مشابه: off-color

جمله های نمونه

1. He was washed out in the last examination.
[ترجمه ساغر] او در امتحان آخر بی حال بود
|
[ترجمه گوگل]او در آخرین معاینه شسته شد
[ترجمه ترگمان]در آخرین امتحان خود را می شست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The embankment was washed out by the storm.
[ترجمه گوگل]خاکریز توسط طوفان شسته شد
[ترجمه ترگمان] اون اسکله توسط طوفان شسته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Rain washed out five of the last seven games.
[ترجمه گوگل]باران پنج بازی از هفت بازی گذشته را حذف کرد
[ترجمه ترگمان]باران پنج تا از هفت بازی آخر را شست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The colour of this coat was washed out.
[ترجمه گوگل]رنگ این کت شسته شده بود
[ترجمه ترگمان]رنگ این نیم تنه از بین رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The game was completely washed out.
[ترجمه گوگل]بازی کاملاً از بین رفت
[ترجمه ترگمان]بازی به کلی شسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The flood washed out the road.
[ترجمه گوگل]سیل جاده را شسته است
[ترجمه ترگمان]سیل جاده را شست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The old man feels washed out after work every day.
[ترجمه Yegi] پیرمرد هرروز بعد از کار احساس خستگی میکند.
|
[ترجمه گوگل]پیرمرد هر روز بعد از کار احساس می کند که از دستش بیرون می رود
[ترجمه ترگمان]پیرمرد احساس می کند که هر روز پس از کار شسته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She looks washed out after her illness.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که او پس از بیماری شسته شده است
[ترجمه ترگمان]به نظر میاد بعد از بیماری هاش شسته شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She looked washed out and listless.
[ترجمه گوگل]او شسته و بی حال به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]او خسته و بی حال به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She didn't like jeans that looked too washed out.
[ترجمه گوگل]او شلوار جین را که خیلی شسته به نظر می رسید دوست نداشت
[ترجمه ترگمان]او از شلوار جین خوشش نمی امد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The body was washed out to sea.
[ترجمه گوگل]جسد به دریا برده شد
[ترجمه ترگمان]جسد را به دریا برده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Baltimore washed out the Indians'six - game win streak with an 8 - 3 win.
[ترجمه گوگل]بالتیمور با برد 8 - 3 برد 6 بازی هندی ها را شکست داد
[ترجمه ترگمان]بالتیمور ۶ امتیاز برد هند را با برد ۸ - ۳ شکست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The storm washed out the highway.
[ترجمه گوگل]طوفان بزرگراه را شسته است
[ترجمه ترگمان]طوفان بزرگراه را شست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. All the glasses should be washed out and sterilised.
[ترجمه گوگل]تمام لیوان ها باید شسته و استریل شوند
[ترجمه ترگمان]همه گیلاس ها را باید شست و پاک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. All the glasses should be washed out and sterilized.
[ترجمه گوگل]تمام لیوان ها باید شسته و استریل شوند
[ترجمه ترگمان]همه گیلاس ها را باید شست و ضدعفونی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• faded; became tired, was exhausted
washed-out colours are pale and dull.
if someone looks washed-out, they look very tired, usually because of illness or over-work.

پیشنهاد کاربران

خاموشی
عدم ارتکاب
بشدت خسته
کاهش دادن هم معنی می دهد
خستگی ، رنگ پریدگی،
سنگ شور شده ( درمورد جین )

بپرس