washbasin

/ˈwɑːʃˌbesn̩//ˈwɒʃbeɪsn̩/

معنی: تشتک، طشت، لگن دستشویی
معانی دیگر: washbowl لگن دستشویی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a basin to hold water for use in washing one's hands and face or small articles of clothing.

جمله های نمونه

1.
دستشویی،کاسه ی دستشویی

2. this washbasin is made of china
این دستشویی از چینی ساخته شده است.

3. There's a mirror above the washbasin.
[ترجمه نورزاده] یک آینه بالای روشویی هست
|
[ترجمه گوگل]بالای دستشویی یک آینه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یه آینه بالای لگن هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There is a ring of scum in the washbasin.
[ترجمه گوگل]یک حلقه تفاله در سینک وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یه حلقه کثافت توی دست شویی هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The washbasin had a small chip.
[ترجمه گوگل]سینک ظرفشویی یک تراشه کوچک داشت
[ترجمه ترگمان]او یک تراشه کوچک داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There is a hole in my washbasin and the water is running away.
[ترجمه گوگل]در ظرفشویی من سوراخ است و آب در حال فرار است
[ترجمه ترگمان]در دست my سوراخی وجود داره و آب داره از بین میره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the mirror over the washbasin she applies pancake makeup, lipstick and eyeliner, and combs her hair.
[ترجمه گوگل]در آینه روی دستشویی او آرایش پنکیک، رژ لب و خط چشم می‌زند و موهایش را شانه می‌کند
[ترجمه ترگمان]در آیینه ای که روی دست شویی قرار دارد آرایش کلوچه ای، رژلب و eyeliner را اعمال می کند و موهایش را شانه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The guard usually sat by the washbasin in the hall, his hat balanced on his knee.
[ترجمه گوگل]نگهبان معمولاً کنار دستشویی در سالن می نشست و کلاهش روی زانویش متعادل بود
[ترجمه ترگمان]نگهبان معمولا کنار دست شویی در سرسرا نشسته بود و کلاهش روی زانویش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Moab is my washbasin, upon Edom I toss over Philistia I shout in triumph.
[ترجمه گوگل]موآب طشت من است، بر ادوم بر فلسطین پرتاب می‌کنم و پیروزی را فریاد می‌زنم
[ترجمه ترگمان]آب و مو هم به دست شویی من است و بر فراز Philistia معلق می مانم و با پیروزی فریاد می زنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The washbasin shall be made of easy - to - clean and impervious material.
[ترجمه گوگل]سینک ظرفشویی باید از موادی که به راحتی تمیز می شوند و غیر قابل نفوذ هستند ساخته شده باشد
[ترجمه ترگمان]به دست شویی (به دست شویی)از مواد پاک و غیرقابل نفوذ اصلاح شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Moab is my washbasin, upon Edom I toss my sandal ; over Philistia I shout in triumph.
[ترجمه گوگل]موآب طشت من است، صندل خود را بر ادوم می اندازم بر سر فلسطین فریاد می زنم
[ترجمه ترگمان]آب مو آب به دست من رسیده و من صندل هام را می اندازم هوا و در حال پیروزی فریاد می زنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It paddled uncomfortably in a washbasin half filled with fresh water.
[ترجمه گوگل]به طرز ناخوشایندی در یک دستشویی که نیمه پر از آب شیرین بود پارو می زد
[ترجمه ترگمان]با ناراحتی به طرف لگن شویی رسیده بود که نصف آن با آب تازه پر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Bring me a washbasin and a pail.
[ترجمه گوگل]برای من یک دستشویی و یک سطل بیاورید
[ترجمه ترگمان]یک لگن و یک طشت به من بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Our main products include toilet, washbasin, bidet, cabinet, urinal, faucet, bathtub and other bathroom accessories.
[ترجمه گوگل]محصولات اصلی ما شامل توالت، دستشویی، بیده، کابینت، ادرار، شیر آب، وان حمام و سایر لوازم حمام می باشد
[ترجمه ترگمان]محصولات اصلی ما شامل دستشویی، washbasin، bidet، کابینت، لگن، شیر آب، وان حمام، وان حمام و سایر لوازم حمام هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Do not put shelves or bathroom cabinets immediately above the washbasin.
[ترجمه گوگل]قفسه ها یا کابینت های حمام را بلافاصله بالای سینک ظرفشویی قرار ندهید
[ترجمه ترگمان]قفسه های حمام یا حمام را فورا بالای دست شویی قرار ندهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تشتک (اسم)
basin, washbasin

طشت (اسم)
laver, washbasin, tub

لگن دستشویی (اسم)
sink, washbasin, washbowl

تخصصی

[عمران و معماری] دستشویی

انگلیسی به انگلیسی

• bowl, washbowl, sink
a washbasin is a large basin for washing your hands and face, usually with taps for hot and cold water.

پیشنهاد کاربران

بپرس