به وقایع طبیعی مانند طوفان ها یا جزر و مد اشاره دارد که اشیاء را به خشکی می آورند.
اغلب در زمینه های دریایی، محیط زیستی یا داستان پردازی استفاده می شود.
مترادف: Come ashore, drift ashore, be stranded, be carried to shore.
... [مشاهده متن کامل]
مثال؛
"After the storm, several pieces of debris washed ashore on the beach. "
"A mysterious creature washed ashore, attracting the attention of scientists. "
"The message in a bottle finally washed ashore, years after it was thrown into the ocean. "
اغلب در زمینه های دریایی، محیط زیستی یا داستان پردازی استفاده می شود.
مترادف: Come ashore, drift ashore, be stranded, be carried to shore.
... [مشاهده متن کامل]
مثال؛
بواسطه امواج آمدن به لب ساحل
چیزی که موج ها میارن لب ساحل
چیزی که موج ها میارن لب ساحل