1. a wary politician
یک سیاستمدار محتاط
2. be wary of (something)
مواظب (چیزی) بودن،(چیزی را) پاییدن،برحذر بودن
3. keep a wary eye on (something)
با احتیاط (چیزی را) پاییدن،دقیقا مواظب بودن
4. she cast a wary look at me
نگاه محتاطانه ای به من کرد.
5. Living in a polluted city makes you wary of the air you breathe.
[ترجمه گوگل]زندگی در یک شهر آلوده باعث می شود مراقب هوایی که تنفس می کنید باشید
[ترجمه ترگمان]زندگی در یک شهر آلوده، شما را از هوایی که تنفس می کنید آگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The strange look in his eyes made me wary of accepting his offer.
[ترجمه گوگل]نگاه عجیبی که در چشمانش بود مرا از پذیرش پیشنهادش محتاط کرد
[ترجمه ترگمان]نگاه عجیب او مرا از قبول پیشنهادش بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The police will need to keep a wary eye on this area of town .
[ترجمه گوگل]پلیس باید مراقب این منطقه از شهر باشد
[ترجمه ترگمان]پلیس باید مراقب این منطقه از شهر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I'm always wary of men wearing suits, as I equate this with power and authority.
[ترجمه گوگل]من همیشه از مردانی که کت و شلوار می پوشند محتاط هستم، زیرا این را با قدرت و اقتدار برابر می دانم
[ترجمه ترگمان]من همیشه نسبت به مردانی که لباس پوشیده اند، محتاط هستم، و این را با قدرت و قدرت برابر می دانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Many companies are wary of their socialist leanings.
[ترجمه گوگل]بسیاری از شرکت ها نسبت به تمایلات سوسیالیستی خود محتاط هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از شرکت ها نسبت به گرایش سوسیالیستی خود محتاط هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He gave her a wary look.
11. She was wary of getting involved with him.
[ترجمه گوگل]او از درگیر شدن با او محتاط بود
[ترجمه ترگمان]او نگران این بود که با او درگیر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. At first consumers were wary of e-banking.
[ترجمه گوگل]در ابتدا مصرف کنندگان نسبت به بانکداری الکترونیک محتاط بودند
[ترجمه ترگمان]در ابتدا مشتریان از بانکداری الکترونیک محتاط بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I'm a bit wary of driving in this fog.
[ترجمه گوگل]من از رانندگی در این مه کمی محتاط هستم
[ترجمه ترگمان]کمی نگران رانندگی در این مه هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. People did not teach their children to be wary of strangers.
[ترجمه گوگل]مردم به فرزندان خود یاد ندادند که مراقب غریبه ها باشند
[ترجمه ترگمان]مردم به بچه هایشان آموزش نمی دادند که نسبت به غریبه ها محتاط باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. You should be very wary of people offering cheap tickets.
[ترجمه گوگل]شما باید نسبت به افرادی که بلیط ارزان ارائه می دهند بسیار محتاط باشید
[ترجمه ترگمان]شما باید خیلی احتیاط کنید که مردم بلیت های ارزان رو پیشنهاد کنین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. The blackbird had a quick, wary look in case the cat was anywhere around.
[ترجمه گوگل]پرنده سیاه نگاهی سریع و محتاطانه داشت در صورتی که گربه در هر جایی بود
[ترجمه ترگمان]پرنده ای با احتیاط و احتیاط به اطراف نگاه می کرد که مبادا گربه در آن حوالی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. All authors need to be wary of inadvertent copying of other people's ideas.
[ترجمه گوگل]همه نویسندگان باید مراقب کپی برداری ناخواسته از ایده های دیگران باشند
[ترجمه ترگمان]تمام نویسندگان باید نسبت به کپی غیر عمدی ایده های دیگران محتاط باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. They were very wary about giving him a contract.
[ترجمه گوگل]آنها در مورد قرارداد دادن به او بسیار محتاط بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها خیلی محتاط بودند که به او یک قرارداد بدهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. I'm a bit wary of/about giving people my address when I don't know them very well.
[ترجمه گوگل]من کمی محتاط هستم/در مورد دادن آدرسم به افراد وقتی آنها را خیلی نمی شناسم
[ترجمه ترگمان]من کمی محتاطانه از \/ درباره دادن آدرس به مردم در زمانی که آن ها را خیلی خوب نمی شناسم، کمی محتاط هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید