warrantee

/ˌwɒrənˈtiː//ˌwɒrənˈtiː/

معنی: متعهدله
معانی دیگر: (حقوق) متعهدله، دارنده ی حواله، مضمون له

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one to whom a warrant has been made or given.

جمله های نمونه

1. To deepen the study of engineering guarantee warrantee, and then to quicken the establishment of it, is very significant to improve China's risk management level.
[ترجمه گوگل]تعمیق مطالعه ضمانت نامه مهندسی و سپس تسریع در ایجاد آن، برای بهبود سطح مدیریت ریسک چین بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]برای عمق بخشیدن به مطالعه تضمین مهندسی (warrantee)، و سپس برای تسریع تاسیس آن، بسیار مهم است که سطح مدیریت ریسک چین را بهبود بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. No warrantee is given or implied, and you cannot obtain help with it from IBM.
[ترجمه گوگل]هیچ ضمانتی داده نشده یا ضمنی، و شما نمی توانید در مورد آن از IBM کمک بگیرید
[ترجمه ترگمان]هیچ توضیحی داده نشد و یا تلویحا به آن اشاره نشد، و شما نمی توانید با آن از IBM کمک بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The warrantee period covers all product life. Maintenance under any weather conditions service and calling service are available. Regular inspection and maintenance is provided once annually.
[ترجمه گوگل]دوره گارانتی تمام عمر محصول را پوشش می دهد خدمات تعمیر و نگهداری تحت هر شرایط آب و هوایی و خدمات تماس در دسترس هستند بازرسی و نگهداری منظم یک بار در سال انجام می شود
[ترجمه ترگمان]دوره warrantee تمام عمر محصول را پوشش می دهد تعمیر و نگهداری تحت هر شرایط آب و هوایی و تماس تلفنی در دسترس است بازرسی منظم و تعمیر و نگهداری منظم سالانه تامین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Supplier represents and warrantee that the supplied merchandise are of first quality and without any defects either in materials or workmanship.
[ترجمه گوگل]عرضه‌کننده نشان می‌دهد و تضمین می‌کند که کالای عرضه‌شده با کیفیت و بدون هیچ گونه نقصی چه از نظر مواد و چه از نظر کار، باشد
[ترجمه ترگمان]تامین کننده: تامین کننده و warrantee که کالاهای عرضه شده عبارتند از کیفیت اول و بدون هیچ گونه نقص در مواد یا ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Our warrantee responsibility is only limited in repair and replacement. The practical solution would be decided by us.
[ترجمه گوگل]مسئولیت گارانتی ما فقط در تعمیر و تعویض محدود است راه حل عملی توسط ما تعیین می شود
[ترجمه ترگمان]مسیولیت محدود ما فقط محدود به تعمیر و تعویض است راه حل عملی از سوی ما حل خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. How could they offer a warrantee if simply changing climates would adversely affect them?
[ترجمه گوگل]اگر صرفاً تغییر آب و هوا بر آنها تأثیر منفی می گذارد، چگونه می توانند ضمانت نامه ارائه دهند؟
[ترجمه ترگمان]چگونه ممکن است در صورتی که شرایط در حال تغییر آب و هوا به طور زیان آور بر روی آن ها تاثیر بگذارد، یک warrantee ارائه دهند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We provide a one - year warrantee against any prblems with our washing machines.
[ترجمه گوگل]ما یک سال ضمانت در برابر هرگونه مشکلی در ماشین لباسشویی خود ارائه می دهیم
[ترجمه ترگمان]ما یک warrantee یک ساله را در برابر هر گونه prblems با ماشین های لباس شویی ارائه می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Second, warrantor should sign the warranty with warrantee, promise warrantee to stay and willing to bear corresponding liability.
[ترجمه گوگل]ثانیاً، ضمانت‌کننده باید ضمانت‌نامه را با ضمانت‌کننده امضا کند، به ضمانت‌کننده قول دهد که بماند و مایل به تحمل مسئولیت مربوطه باشد
[ترجمه ترگمان]دوم اینکه، warrantor باید ضمانت نامه خود را امضا کرده، متعهد به ماندن و تمایل به تحمل مسیولیت مربوطه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Is It'still under warrantee?
[ترجمه گوگل]آیا هنوز تحت گارانتی است؟
[ترجمه ترگمان]هنوز زیر warrantee؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Free software upgrading, hardware replacement, performance tune up, and other relevant services are provided during the warrantee period.
[ترجمه گوگل]ارتقاء نرم افزار رایگان، تعویض سخت افزار، تنظیم عملکرد و سایر خدمات مرتبط در طول دوره گارانتی ارائه می شود
[ترجمه ترگمان]ارتقا نرم افزار آزاد، جایگزینی سخت افزار، تنظیم عملکرد و سایر خدمات مرتبط در طول دوره warrantee ارایه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This paper explores the practicability and some effective measures of guarantee warrantee payment by proprietor in the current chaotic architectural circle in China.
[ترجمه گوگل]این مقاله به بررسی عملی بودن و برخی اقدامات موثر پرداخت ضمانت نامه توسط مالک در دایره آشفته معماری فعلی در چین می پردازد
[ترجمه ترگمان]این مقاله به بررسی practicability و برخی اقدامات موثر تضمینی برای تضمین پرداخت توسط مالک در چرخه هرج و مرج در چین می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Two major means of transferring measures in engineering risk management are engineering insurance and engineering guarantee warrantee.
[ترجمه گوگل]دو وسیله اصلی انتقال اقدامات در مدیریت ریسک مهندسی، بیمه مهندسی و ضمانت نامه مهندسی است
[ترجمه ترگمان]دو ابزار مهم برای انتقال اقدامات در مدیریت ریسک مهندسی، بیمه مهندسی و تضمین مهندسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

متعهدله (اسم)
obligee, promisee, warrantee

انگلیسی به انگلیسی

• one who is legally authorized; one who receives document of warranty

پیشنهاد کاربران

بپرس