warpath

/ˈwɔːrˌpæθ//ˈwɔːpɑːθ/

معنی: تنگنا، مسیر جنگی
معانی دیگر: (سرخپوستان - سابقا) حرکت به جبهه ی جنگ، جنگ و گریز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
عبارات: on the warpath
• : تعریف: among North American Indians, a condition of preparing for, traveling in search of, or engaging in war or warlike actions (prec. by on the).

جمله های نمونه

1. on the warpath
1- در حال جنگ 2- آماده ی جنگ 3- در پی بهانه برای جنگ،مستعد جنگ

2. Look out the boss is on the war-path again!
[ترجمه گوگل]مراقب باشید که رئیس دوباره در مسیر جنگ است!
[ترجمه ترگمان]ببینید رئیس دوباره سر راه جنگه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We heard Sparta was on the warpath.
[ترجمه گوگل]شنیدیم اسپارتا در مسیر جنگ قرار داشت
[ترجمه ترگمان]ما شنیدیم که اسپارتا در تنگنا قرار گرفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The chief is on the warpath today.
[ترجمه گوگل]رئیس امروز در مسیر جنگ است
[ترجمه ترگمان] رئیس امروز در تنگنا قرار داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش بتوانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The police commissioner is on the warpath because the suspect hasn't been found.
[ترجمه گوگل]کمیسر پلیس در مسیر جنگ است زیرا مظنون پیدا نشده است
[ترجمه ترگمان]پلیس در تنگنا قرار گرفته، چون مظنون پیدا نشده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His nation would not go on the warpath, because they did not think it well.
[ترجمه گوگل]ملت او به جنگ نمی رفتند، زیرا آنها به خوبی فکر نمی کردند
[ترجمه ترگمان]ملت او راه جنگ را پیش نمی برد، زیرا آن ها به خوبی فکر نمی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Those politicians are on the warpath for higher taxes again.
[ترجمه گوگل]این سیاستمداران دوباره در مسیر جنگ برای مالیات های بالاتر هستند
[ترجمه ترگمان]آن سیاستمداران دوباره برای مالیات های بیشتر در حال جنگ هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The government went on the warpath against drug traffickers.
[ترجمه گوگل]دولت وارد جنگ علیه قاچاقچیان مواد مخدر شد
[ترجمه ترگمان]دولت به مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدر ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The two countries are on the warpath again.
[ترجمه گوگل]دو کشور دوباره در مسیر جنگ قرار گرفته اند
[ترجمه ترگمان]دو کشور دوباره در حال جنگ هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The boss is on the warpath. Be careful!
[ترجمه گوگل]رئیس در مسیر جنگ است مراقب باش!
[ترجمه ترگمان] رئیس توی تنگنا قرار داره مواظب باش!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The students came into the office on the warpath about the tuition increase.
[ترجمه گوگل]دانشجویان در مسیر جنگ در مورد افزایش شهریه وارد دفتر شدند
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان در مورد افزایش شهریه وارد دفتر کار شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I had warned the children that daddy was on the warpath.
[ترجمه گوگل]من به بچه ها هشدار داده بودم که بابا در مسیر جنگ است
[ترجمه ترگمان]به بچه ها هشدار داده بودم که بابا در تنگنا قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If there was one thing she couldn't face in the morning it was her mother on the warpath.
[ترجمه گوگل]اگر چیزی بود که او صبح نمی توانست با آن روبرو شود، مادرش در مسیر جنگ بود
[ترجمه ترگمان]اگر یک چیزی بود که صبح نمی توانست صورت بگیرد، مادرش در تنگنا قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. After two accidents in the same week outside the school, the Parents' Association is on the warpath.
[ترجمه گوگل]پس از دو تصادف در یک هفته در خارج از مدرسه، انجمن اولیا در مسیر جنگ قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]بعد از دو تصادف در همان هفته خارج از مدرسه، انجمن والدین در حال جنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تنگنا (اسم)
fix, bottleneck, pinch, impasse, warpath, strait, jaw, cul-de-sac, hairbreadth

مسیر جنگی (اسم)
warpath

انگلیسی به انگلیسی

• path leading to a battle or a warlike operation (originally said of the route taken by american indian warriors on their way to war)
if someone is on the warpath, they are angry and are getting ready for a fight or an argument; an informal expression.

پیشنهاد کاربران

بپرس