warmonger

/ˈwɔːrˌmɑːŋɡər//ˈwɔːmʌŋɡə/

معنی: طالب جنگ، شیفتهجنگ، اتش افروز جنگ، جنگافروز
معانی دیگر: جنگ طلب، جنگ گستر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: warmongering (adj.), warmongering (n.)
• : تعریف: a person who advocates, or encourages the start of, war.
متضاد: pacifist

جمله های نمونه

1. They're nothing but a bunch of war-mongers.
[ترجمه گوگل]آنها چیزی جز یک مشت جنگ افروز نیستند
[ترجمه ترگمان]اونا هیچی نیستن جز یه مشت دلال جنگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The president was accused of warmongering.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور به جنگ افروزی متهم شد
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور به warmongering متهم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The speech hits out at warmongers.
[ترجمه گوگل]این سخنرانی به جنگ افروزان ضربه می زند
[ترجمه ترگمان]این سخنرانی در warmongers به پایان رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We can't exclude the possibility that some warmongers will run the risk of starting a new world war.
[ترجمه گوگل]ما نمی‌توانیم این احتمال را که برخی از جنگ‌افروزان در معرض خطر شروع یک جنگ جهانی جدید قرار گیرند، رد کنیم
[ترجمه ترگمان]ما نمی توانیم این احتمال را که برخی warmongers خطر شروع جنگ جهانی جدید را اجرا می کنند را رد کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We're not warmongers, but liberationists.
[ترجمه گوگل]ما جنگ طلب نیستیم، بلکه آزادی خواه هستیم
[ترجمه ترگمان]ما warmongers نیستیم، اما liberationists
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We denounce the preposterous statement of the warmonger Churchill.
[ترجمه گوگل]ما اظهارات مضحک چرچیل جنگ طلب را محکوم می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما گفتار غیر طبیعی of چرچیل را محکوم می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The president is not a warmonger.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور جنگ طلب نیست
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور یک warmonger نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Yet he is no warmonger.
[ترجمه گوگل]با این حال او جنگ طلب نیست
[ترجمه ترگمان]با این حال هیچ warmonger نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You know . . . as I do . . . that the Prussians have always been the warmongers.
[ترجمه گوگل]میدونی همانطور که من انجام می دهم که پروس ها همیشه جنگ افروزان بوده اند
[ترجمه ترگمان]میدونی، همونطور که میدونم آلمانی ها همیشه the بودن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Despite the beliefs of foreigners, he had not really been a warmonger.
[ترجمه گوگل]علیرغم اعتقاد خارجی ها، او واقعاً جنگ طلب نبود
[ترجمه ترگمان]با وجود اعتقادات خارجی، او واقعا a نبوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. James Madison, who was burdened with the War of 18 was branded as both a warmonger and a coward.
[ترجمه گوگل]جیمز مدیسون، که بار جنگ 18 را بر دوش داشت، هم جنگ طلب و هم ترسو معرفی می شد
[ترجمه ترگمان]جیمز مدیسون، که پیش از جنگ ۱۸ سال داشت، به عنوان یک ترسو و یک بزدل برچسب خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Some saw him as a great statesman, but others saw him as a ruthless warmonger.
[ترجمه گوگل]برخی او را یک دولتمرد بزرگ می دانستند، اما برخی دیگر او را یک جنگ طلب بی رحم می دانستند
[ترجمه ترگمان]بعضی از آن ها او را به عنوان یک مرد سیاسی بزرگ می دیدند، اما دیگران او را به عنوان یک warmonger بی رحم می دیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Socialists were trying to smear Churchill as a warmonger.
[ترجمه گوگل]سوسیالیست ها در تلاش بودند تا چرچیل را به عنوان یک جنگ افروز بدنام کنند
[ترجمه ترگمان]سوسیالیست ها هم سعی می کردند چرچیل را به عنوان a نشان دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Both sides were raising the rhetoric on the day South Korea launched big land and sea military exercises, prompting North Kor ea to denounce its richer neighbour as a warmonger.
[ترجمه گوگل]هر دو طرف در روزی که کره جنوبی مانورهای نظامی بزرگ زمینی و دریایی را آغاز کرد، این لفاظی ها را مطرح کردند و این باعث شد کره شمالی همسایه ثروتمندتر خود را به عنوان یک جنگ طلب محکوم کند
[ترجمه ترگمان]هر دو طرف در حال افزایش لفاظی در روز کره جنوبی بودند که تمرینات نظامی زمینی و دریایی را آغاز کردند و این باعث شد که North بتواند همسایه ثروتمندتر خود را به عنوان همسایه معرفی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طالب جنگ (اسم)
warmonger

شیفته جنگ (اسم)
warmonger

اتش افروز جنگ (اسم)
warmonger

جنگ افروز (اسم)
warmonger

انگلیسی به انگلیسی

• advocate of war
a warmonger is someone, for example a politician, who encourages people to start a war or to prepare for one.

پیشنهاد کاربران

It's a term used to describe a person who advocates for or promotes war, aggression, or conflict. It's usually used in a negative or critical way, suggesting that the person is deliberately trying to stir
...
[مشاهده متن کامل]
up trouble or provoke violence. Warmongers are often seen as destructive and dangerous, as they prioritize their own interests or agenda over peace and stability

بپرس