warmish

/ˈwɔːrmɪʃ//ˈwɔːmɪʃ/

معنی: گرم، داغ
معانی دیگر: نسبتا گرم، ولرم، داه

جمله های نمونه

1. We're having warmish days and coolish nights.
[ترجمه گوگل]روزهای گرم و شب های خنکی را سپری می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما سه روز و سه شب وقت داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It was a warmish winter's day by Siberian standards (just 18 below) when Jonathan Dimbleby meets a Buryat shaman near the shores of Lake Baikal.
[ترجمه گوگل]زمانی که جاناتان دیمبلبی با یک شمن بوریات در نزدیکی سواحل دریاچه بایکال ملاقات می کند، بر اساس استانداردهای سیبری، یک روز زمستانی گرم بود (فقط 18 ساعت پایین تر)
[ترجمه ترگمان]این یک روز زمستانی warmish توسط استانداردهای سیبری (درست ۱۸ پایین)است که جاناتان Dimbleby در نزدیکی دریاچه بایکال یک شمن را ملاقات می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Grouse Mountain often has warmish, wet winters that could lead to mushier, slower ice.
[ترجمه گوگل]کوه گروس اغلب زمستان‌های گرم و مرطوبی دارد که می‌تواند منجر به ایجاد یخ‌های شلوغ‌تر و کندتر شود
[ترجمه ترگمان]کوه grouse اغلب زمستان مرطوب و مرطوب دارد که می تواند به mushier، یخ آهسته تر هدایت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Have an airport/travel look that comprises of warmish layers and your heaviest holiday shoes.
[ترجمه گوگل]ظاهر فرودگاهی/سفری داشته باشید که از لایه های گرم و سنگین ترین کفش های تعطیلات شما تشکیل شده باشد
[ترجمه ترگمان]یک ظاهر فرودگاه \/ سفر داشته باشید که شامل لایه های warmish و سنگین ترین کفش شما باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It was a warmish night.
[ترجمه گوگل]شب گرمی بود
[ترجمه ترگمان]شب warmish بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. What's a screenwriter to do now that the Soviet Union's gone and the Cold War is a microwaved warmish mush?
[ترجمه گوگل]حالا که اتحاد جماهیر شوروی از بین رفته است و جنگ سرد یک مایکروویو داغ شده است، باید چه کار کند؟
[ترجمه ترگمان]حالا که اتحاد جماهیر شوروی به پایان رسیده و جنگ سرد یک microwaved warmish است، چه کاری می تواند انجام دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گرم (صفت)
ardent, hot, ebullient, warm, peppery, thermal, muggy, warmish, perfervid

داغ (صفت)
scorching, hot, sultry, warmish

انگلیسی به انگلیسی

• somewhat warm, somewhat hot

پیشنهاد کاربران

بپرس