warmheartedness


warmhearted خونگرم، با محبت، مهربان، مهربانی، خونگرمی

جمله های نمونه

1. The touch of soft smooth warmheartedness lets in the meantime two hearts are beside herself!
[ترجمه گوگل]لمس صمیمیت ملایم باعث می شود در این بین دو قلب در کنار خودش باشند!
[ترجمه ترگمان]در این میان دو قلب در حال herself نرم و نرم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Ageing warmheartedness and kind-hearted natural . has ready in the interest of the peace undertaking to expend self capability.
[ترجمه گوگل]پیری خونگرم و خوش قلب طبیعی به نفع تعهد صلح برای به کارگیری توانایی خود آماده است
[ترجمه ترگمان]پیری با مهربانی و مهربانی برای تخصیص قابلیت خود به تعهد صلح، آماده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You show the warmheartedness of your friendship in so many different ways.
[ترجمه گوگل]شما صمیمیت دوستی خود را به طرق مختلف نشان می دهید
[ترجمه ترگمان]تو این همه راه های متفاوت رو به warmheartedness نشون میدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Wide the selling on commission business of warmheartednessof warmheartedness welcome of Beijing is become a member of an alliance!
[ترجمه گوگل]استقبال گسترده از پکن به عنوان عضویت در یک اتحاد!
[ترجمه ترگمان]باز کردن فروش در تجارت کمیسیون of warmheartedness از پکن به عنوان یکی از اعضای یک اتحاد تبدیل شده است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We warmheartedness greet home and abroad client sends a telephone, your letter either coming personally to discuss and place an order.
[ترجمه گوگل]ما صمیمانه در خانه و خارج از کشور به مشتری خوشامد می گوییم، نامه شما یا شخصاً برای بحث و سفارش می آید
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم به خانه خوشامد بگوییم و مشتری در خارج از کشور یک تلفن می فرستد، نامه شما یا شخصا می آید تا درباره آن بحث و گفتگو کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In the water the month ripples lightly, screens younger sister's smart appearance, the moral nature words says on the quiet, pulls the elder brother warmheartedness.
[ترجمه گوگل]در آب ماه به آرامی موج می زند، ظاهر باهوش خواهر کوچکتر را نمایش می دهد، کلمات طبیعت اخلاقی در ساکت می گوید، برادر بزرگتر را صمیمانه می کشد
[ترجمه ترگمان]در آب ماه به آرامی موج برمی دارد، ظاهر هوشمندانه خواهر کوچک تر را نمایش می دهد، کلمات طبیعت اخلاقی در سکوت می گوید، آرام، برادر بزرگ تر را می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The web-based test asked participants to rate the face for traits such as dominance, longing, wealth, faithfulness, commitment, ralph lauren pas cher, parenting capabilities, and warmheartedness.
[ترجمه گوگل]در این آزمون مبتنی بر وب از شرکت کنندگان خواسته شد تا چهره را برای ویژگی هایی مانند تسلط، اشتیاق، ثروت، وفاداری، تعهد، رالف لورن پاسچر، قابلیت های فرزندپروری و صمیمیت ارزیابی کنند
[ترجمه ترگمان]آزمون مبتنی بر وب از شرکت کنندگان خواست تا برای ویژگی هایی چون تسلط، اشتیاق، ثروت، وفاداری، تعهد، ralph lauren، توانایی ها، و warmheartedness استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• affection, tenderness; amiability; sympathy, kindliness
warmth, friendliness, hearty, cordial

پیشنهاد کاربران

بپرس