ware

/ˈwer//weə/

معنی: جنس، اجناس، کالای فروشی، متاع، کالا، اگاه، حذر کردن
معانی دیگر: (معمولا جمع) کالا (به ویژه در مغازه)، جنس (اجناس)، فرآورده، محصول، افزار، ابزار، وسیله، (معمولا در ترکیب) - آلات، ظروف سفال، سفالینه، خدمت (خدمات)، اثر (آثار) ادبی یا هنری، (انگلیس) سیب زمینی درشت، پارچه، منسوج، (به ویژه شکار) پاییدن (و احتراز کردن)، مواظب بودن (برای اجتناب یا تعقیب)، (قدیمی)، رجوع شود به: aware، باخبر، مطلع، هشیار، گوش بزنگ، محتاط، دور نگر، با پروا، (اسکاتلند و شمال انگلیس) هدر دادن، حرام کردن، پرهیز کردن از

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: (usu. pl.) manufactured products or other articles of commerce, including salable skills, knowledge, or the like; goods.
مترادف: commodities, goods, products
مشابه: commodity, dry goods, merchandise, piece goods, produce, stock, supplies, yard goods

- a display of wares in the shop
[ترجمه گوگل] نمایش اجناس در مغازه
[ترجمه ترگمان] یک نمایش کالای در مغازه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: manufactured objects of the same kind (usu. used in combination).

- ironware
[ترجمه گوگل] ظروف آهنی
[ترجمه ترگمان] کارگاه آهنگری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- stemware
[ترجمه گوگل] نرم افزار بنیادی
[ترجمه ترگمان] ظروف پایه دار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. ware hounds!
مواظب سگ های شکاری باشید!

2. ware rabbit!
(برای هشیار کردن سگ تازی) خرگوش !

3. common ware
کالا (یا اجناس) پست

4. yellow ware with blue glaze
ظروف سفال زرد با لعاب آبی

5. He is wise that is ware in time.
[ترجمه گوگل]او حکیمی است که به موقع آگاه است
[ترجمه ترگمان]او خردمند است که در زمان عرضه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Even the real ads are designed by Ware.
[ترجمه گوگل]حتی تبلیغات واقعی توسط ور طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]حتی تبلیغات واقعی نیز توسط Ware طراحی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Virgil Ware, was fatally shot by two white kids while riding his bicycle.
[ترجمه گوگل]ویرژیل ور، هنگام دوچرخه سواری توسط دو کودک سفیدپوست به ضرب گلوله کشته شد
[ترجمه ترگمان]Virgil، هنگام سوار شدن بر دوچرخه توسط دو کودک سفید به ضرب گلوله کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The company makes a wide range of bathroom ware and discharges its effluent into a fishless urban stream.
[ترجمه گوگل]این شرکت طیف گسترده ای از وسایل حمام را تولید می کند و پساب خود را در یک جریان شهری بدون ماهی تخلیه می کند
[ترجمه ترگمان]این شرکت طیف وسیعی از محصولات حمام را ایجاد کرده و پساب آن را به جریان شهری fishless تخلیه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Ware pensioners get ready for their outing.
[ترجمه گوگل]بازنشستگان ظروف برای گردش خود آماده می شوند
[ترجمه ترگمان]Ware pensioners برای گردش خود آماده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In both cases, there ware no other bidders in the room.
[ترجمه گوگل]در هر دو مورد، هیچ پیشنهاد دهنده دیگری در اتاق وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]در هر دو مورد، هیچ bidders دیگری در اتاق نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They consider how to recover damaged platinum ware, an important problem in routine laboratories dealing with aggressive samples.
[ترجمه گوگل]آنها نحوه بازیابی ظروف پلاتین آسیب دیده را در نظر می گیرند که یک مشکل مهم در آزمایشگاه های معمولی است که با نمونه های تهاجمی سروکار دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها در نظر می گیرند که چگونه نرم افزار پلاتین آسیب دیده را بازیافت کنند، یک مشکل مهم در آزمایشگاه های روتین که با نمونه های تهاجمی سرو کار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Ware traces their furtive encounters with uncommon detail and considerable bravura.
[ترجمه گوگل]ور برخوردهای مخفیانه آنها را با جزئیات غیر معمول و شجاعت قابل توجه ردیابی می کند
[ترجمه ترگمان]مواجهه furtive با جزئیات غیر معمول و براوورا بسیار مهمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Here is the world - famous sanitary ware, valves production base, surface and air transportation is very convenient.
[ترجمه گوگل]اینجا جهان است - لوازم بهداشتی معروف، پایه تولید شیرآلات، حمل و نقل سطحی و هوایی بسیار راحت است
[ترجمه ترگمان]در اینجا محصولات بهداشتی معروف، شیره ای تولید شیر، سطح و حمل و نقل هوایی بسیار مناسب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Instead, he recommends using glass, Corning Ware or ceramic containers for heating food.
[ترجمه گوگل]در عوض، او استفاده از ظروف شیشه ای، کورنینگ ور یا ظروف سرامیکی را برای گرم کردن غذا توصیه می کند
[ترجمه ترگمان]در عوض، او استفاده از شیشه، Corning Ware یا ظروف سرامیک را برای گرم کردن غذا توصیه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جنس (اسم)
breed, material, substance, stuff, kind, stamp, brand, mettle, commodity, ware, genre, gender, genus

اجناس (اسم)
ware

کالای فروشی (اسم)
ware

متاع (اسم)
article, thing, effects, commodity, goods, merchandise, chattels, ware

کالا (اسم)
article, object, stuff, lot, commodity, merchandise, ware, traffic, trafficker, mercery

اگاه (صفت)
conscious, ware, aware, hep, cognizant, conversant, wide-awake

حذر کردن (فعل)
ware

تخصصی

[ریاضیات] جنس

انگلیسی به انگلیسی

• items made of the same material or for the same purpose (e.g. silverware, metalware, software); pottery, earthenware
store; be aware
caution (old english)
ware is used to refer to objects that are made of a particular substance, such as glass or china, or things that are used for a particular domestic purpose, such as cooking.
someone's wares are the things that they sell, usually in the street or in a market; an old-fashioned use.

پیشنهاد کاربران

در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی �ویرwir� به معنی یاد، هوش، خاطر، ذهن، فکر، هوشیاری، بیداری، دقت کردن وتوجه، حواس و مراقبت، نگهداری ومواظبت کردن است. از آنجا که ایران خاستگاه زبانهای هند واروپایی است،
...
[مشاهده متن کامل]
این واژه نیز مانندبسیاری از واژگان دیگر وارد زبانهای اروپایی شده ودر زبان انگلیسی به صورت �ورwareبه معنی هوشیار، ءگاه، مطلع، باخبر، وگوش به زنگ، و البته معانی دیگری چون جنس، کالا ومتاع نیز دارد� و�اورaware� به کارمیرود. . . برای توضیحات کاملتررجوع شودبهaware. . . ایران خاستگاه زبانهای هندواروپایی

ware: سفال
terra cotta: سفالینه
ظرف، ظروف
Silverware = ظروف نقره ای
نرم افزار=software
سخت افزار=hardware
افزار
ابزار
لوازم
وسیله
آلات
کارد و چنگال
آلات، وسایل، لوازم

بپرس