wardship

/ˈwɔːrdʃɪp//ˈwɔːdʃɪp/

معنی: سرپرستی، قیمومت، اداره و یا مقام قیمومت
معانی دیگر: (به ویژه برای کودکان و محجوران) قیمومت، استوری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the condition of being under the authority of a guardian.

(2) تعریف: the position and responsibility of a warden or guardian.

جمله های نمونه

1. So gestation wardship, risk forecast and treatment are crucial for SLE woman to go through gestation safely .
[ترجمه گوگل]بنابراین مراقبت بارداری، پیش‌بینی خطر و درمان برای زنان SLE برای سپری کردن ایمن بارداری بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]بنابراین بارداری مربوط به بارداری، پیش بینی ریسک و درمان برای زن SLE حیاتی است که بارداری را سالم سپری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The government wardship makes sure of the realization of the effective competition among the public enterprises, and lessen the out negative cost brought about the production activity of them.
[ترجمه گوگل]حاکمیت دولت از تحقق رقابت مؤثر بین بنگاه‌های دولتی و کاهش هزینه‌های منفی ناشی از فعالیت تولیدی آنها اطمینان حاصل می‌کند
[ترجمه ترگمان]قیمومیت دولت از تحقق رقابت موثر میان شرکت های دولتی اطمینان حاصل می کند و هزینه های منفی ناشی از فعالیت تولیدی آن ها را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The lord was entitled to wardship.
[ترجمه گوگل]ارباب مستحق نگهبانی بود
[ترجمه ترگمان] پادشاه به عنوان قیمومیت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Results The employment, economic condition, family wardship and medical safeguard are outstanding life problem of the patients.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها: اشتغال، وضعیت اقتصادی، سرپرستی خانواده و مراقبت‌های پزشکی مشکل اساسی زندگی بیماران است
[ترجمه ترگمان]نتایج اشتغال، شرایط اقتصادی، قیمومیت خانوادگی و مراقبت پزشکی، مشکل زندگی برجسته بیماران هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Plenary preparation before operation and wardship after operation, mechanical supplementary respiration and respiration function exercise can reduce this kind of complication and death rate.
[ترجمه گوگل]آمادگی کامل قبل از عمل و مراقبت بعد از عمل، تنفس تکمیلی مکانیکی و تمرین عملکرد تنفسی می تواند این نوع عوارض و میزان مرگ و میر را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]آماده سازی Plenary پیش از عملیات و قیمومیت بعد از عملیات، تنفس مکمل مکانیکی و تمرینات عملکرد تنفس می تواند این نوع پیچیدگی و نرخ مرگ را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Conclusion Combination of electronic fetal wardship and amniotic fluid index monitoring for the condition of fetus can improve the prognosis of delayed pregnancy.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری ترکیبی از مراقبت الکترونیکی جنین و پایش شاخص مایع آمنیوتیک برای وضعیت جنین می تواند پیش آگهی بارداری تاخیری را بهبود بخشد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری ترکیبی از جنین الکترونیک قیمومیت و نظارت بر شاخص مایع آمنیوتیک برای شرایط جنین می تواند روند بارداری را بهبود بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the wardship proceedings the applicant and his wife were refused access to the child.
[ترجمه گوگل]در دادرسی سرپرستی، از دسترسی متقاضی و همسرش به کودک خودداری شد
[ترجمه ترگمان]در دادرسی قیمومیت، متقاضی و همسرش از دسترسی به کودک امتناع کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Object:correct operation of wardship apparatus and some noticeable matter.
[ترجمه گوگل]موضوع: عملکرد صحیح دستگاه نگهبانی و برخی موارد قابل توجه
[ترجمه ترگمان]شی: عملکرد صحیح دستگاه قیمومیت و برخی موارد قابل توجه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Adult wardship system is an important legal system for civil affairs.
[ترجمه گوگل]سیستم سرپرستی بزرگسالان یک سیستم حقوقی مهم برای امور مدنی است
[ترجمه ترگمان]سیستم قیمومیت بزرگسالان یک سیستم قانونی مهم برای امور مدنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective To study the approach of diagnosis and surgical wardship of reproductive malformation.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه رویکرد تشخیص و مراقبت جراحی ناهنجاری تولیدمثلی
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه رویکرد تشخیص و مراقبت از بدشکلی در نوع درمان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. With the development of science and technology, in pregnant time the fetal electrocardiogram real-time wardship has been paid to more and more great attention.
[ترجمه گوگل]با پیشرفت علم و فناوری، در دوران بارداری، مراقبت بی‌درنگ الکتروکاردیوگرام جنین بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]با توسعه علم و تکنولوژی، در زمان بارداری، قیمومیت جنین در زمان واقعی، بیشتر و بیشتر مورد توجه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Litigation cases derived form this such as bring- up, wardship, inheritance and so on are more and more. So paternity identification has become a familiar proof in the civil dispute case.
[ترجمه گوگل]دعاوی ناشی از این امر مانند رسیدگی، سرپرستی، ارث و غیره بیشتر و بیشتر می شود بنابراین شناسایی پدری به دلیلی آشنا در پرونده اختلاف مدنی تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]پرونده های قضایی از این قبیل تشکیل شده اند مانند ایجاد، قیمومیت، ارث و غیره بیشتر و بیشتر بنابراین این شناسایی پدر به یک دلیل آشنا در مورد دعوای مدنی تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The utility model provides a good implement for the ordered concentration as well as safe fixation and management of clinical operation anesthesia pipelines and wardship conducting wires.
[ترجمه گوگل]مدل کاربردی ابزار خوبی برای غلظت سفارش داده شده و همچنین تثبیت و مدیریت ایمن خطوط لوله بیهوشی عملیات بالینی و سیم های رسانای بخش فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]مدل مصرفی، اجرای خوبی را برای غلظت سفارش داده شده و تثبیت ایمن و مدیریت عملیات بالینی بی هوشی عمل جراحی و قیمومیت را انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The results of this paper are important for the wardship institution to realize the behavior laws of stock market and to constitute effective policy.
[ترجمه گوگل]نتایج این مقاله برای نهاد سرپرستی برای تحقق قوانین رفتاری بازار سهام و ایجاد خط مشی موثر مهم است
[ترجمه ترگمان]نتایج این مقاله برای موسسه قیمومیت برای درک قوانین رفتاری بازار سهام و ایجاد سیاست موثر مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سرپرستی (اسم)
care, patronage, attendance, supervision, tutelage, superintendency, superintendence, wardship, tutorship, tutorage, protectorship

قیمومت (اسم)
mandate, patronage, tutelage, wardship, protectorate, tutorship, tutorage

اداره و یا مقام قیمومت (اسم)
wardship

تخصصی

[حقوق] قیمومت، ولایت، سرپرستی

انگلیسی به انگلیسی

• guardianship, custodianship; state of being under the legal guardianship of someone

پیشنهاد کاربران

بپرس