wards


wards _
پسوند: به سوی، به طرف، در جهت

جمله های نمونه

1. the referral of patients to the appropriate wards of the hospital
ارجاع بیماران به بخش های مربوطه ی بیمارستان

پیشنهاد کاربران

Parts of petrol moving up Wards Aginst natural
منظور قطعات بنزین حرکت می کند به جهت بالا بر خلاف طبیعی

بپرس