wandered

پیشنهاد کاربران

سر و کله ( کسی ) پیدا شدن، به صورت ناگهانی آمدن
مثال :
. She suddenly wandered in 2 years ago
معنی : دوسال پیش یهویی سر و کله ش پیدا شد.
بلاتکلیف
سرگردان شد

بپرس