1. a wizard wand
چوبدستی سحرآمیز
2. The conjurer waved his magic wand.
[ترجمه گوگل]جادوگر عصای جادویش را تکان داد
[ترجمه ترگمان]جادوگر چوبدستی جادویی خود را به علامت نفی تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. There is no magic wand to secure a just peace.
[ترجمه گوگل]هیچ عصای جادویی برای تضمین صلح عادلانه وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ یک چوب جادویی وجود نداره که بتونه آرامش رو حفظ کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He waved his magic wand and a rabbit appeared.
[ترجمه گوگل]عصای جادویش را تکان داد و خرگوش ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]او چوبدستیش را تکان داد و یک خرگوش پیدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. You can't expect me to just wave a wand and make everything all right again.
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید از من انتظار داشته باشید که فقط یک عصا را تکان دهم و همه چیز را دوباره درست کنم
[ترجمه ترگمان]تو نمی تونی انتظار داشته باشی که من فقط یه چوب رو تکون بدم و همه چیز رو دوباره درست کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The fairy godmother waved her magic wand over the cabbages and they turned into horses.
[ترجمه گوگل]مادرخوانده پری عصای جادویش را روی کلم ها تکان داد و آنها تبدیل به اسب شدند
[ترجمه ترگمان]مادر تعمیدی او چوبدستی جادویی را روی کلم تکان داد و آن ها تبدیل به اسب شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I can't just wave a magic wand and make it all better.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم فقط یک چوب جادو را تکان دهم و همه چیز را بهتر کنم
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم یک چوبدستی جادویی رو تکون بدم و همه چیز رو بهتر کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I wish I could just wave a magic wand and make everything all right.
[ترجمه گوگل]کاش می توانستم فقط یک چوب جادو را تکان دهم و همه چیز را درست کنم
[ترجمه ترگمان]ای کاش می تونستم یه چوبدستی جادویی رو تکون بدم و همه چیز رو درست کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. With a wave of her magic wand, she changed the frog into a handsome prince.
[ترجمه گوگل]او با موجی از چوب جادوی خود، قورباغه را به یک شاهزاده خوش تیپ تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]با موجی از چوبدستی جادویی او قورباغه را تبدیل به یک شاهزاده زیبا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. You can't simply wave a wand and get rid of nuclear weapons.
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید به سادگی یک عصا را تکان دهید و از شر سلاح های هسته ای خلاص شوید
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید فقط یک چوبدستی را تکان بدهید و از شر سلاح هسته ای خلاص شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The fairy waved her wand and the table disappeared.
[ترجمه گوگل]پری عصایش را تکان داد و میز ناپدید شد
[ترجمه ترگمان]جن خانگی چوبدستیش را تکان داد و میز ناپدید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The fairy godmother waved her wand.
[ترجمه گوگل]مادرخوانده پری عصایش را تکان داد
[ترجمه ترگمان]مادر تعمیدی او چوبدستیش را تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The magician held his wand over the handkerchief and out hopped a rabbit.
[ترجمه گوگل]شعبده باز عصایش را روی دستمال گرفت و خرگوشی را پرید
[ترجمه ترگمان]جادوگر چوبدستیش را روی دستمال نگه داشته بود و از یک خرگوش بیرون جست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. She warned that she had no magic wand to solve the problem.
[ترجمه گوگل]او هشدار داد که هیچ چوب جادویی برای حل مشکل ندارد
[ترجمه ترگمان]او به او هشدار داده بود که هیچ عصای جادویی برای حل مساله وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. I wish I could wave a magic wand and make everything all right again.
[ترجمه گوگل]کاش می توانستم یک چوب جادو را تکان دهم و همه چیز را دوباره درست کنم
[ترجمه ترگمان]ای کاش می تونستم یه چوبدستی جادویی رو تکون بدم و همه چیز رو دوباره درست کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید