wan

/ˈwɑːn//wɒn/

معنی: کم خون، زرد، کم رنگ، رنگ پریده، رنگ پریده شدن یا کردن
معانی دیگر: رنجور، نحیف، ضعیف، بی حال، بی نا، (آدم) رنگ پریده، (مهجور) تیره، غم انگیز، (مهجور) زمان گذشته ی : win، wand رنگ پریده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: wanner, wannest
(1) تعریف: unnaturally pale, as from illness or exhaustion.
مترادف: ashen, pale, pallid, pasty
متضاد: flushed
مشابه: ashy, bloodless, cadaverous, colorless, ghastly, ghostly, gray, jaundiced, livid, off-color, sallow, sickly

- Her wan complexion showed that she'd been ill.
[ترجمه گوگل] رنگ تیره اش نشان می داد که او مریض بوده است
[ترجمه ترگمان] چهره رنگ پریده او نشان می داد که بیمار شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: lacking strength or vigor; feeble.
مترادف: feeble, pallid, weak
مشابه: halfhearted, ineffectual, lame, limp, pale, poor, sickly, spiritless, unenthusiastic

- He did not say goodbye and made only a wan gesture as I got up to leave.
[ترجمه گوگل] او خداحافظی نکرد و وقتی بلند شدم تا بروم فقط یک حرکت بد نشان داد
[ترجمه ترگمان] او چیزی نگفت و فقط یک ژست رنگ پریده داشت که من از جا بلند شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: wans, wanning, wanned
مشتقات: wanly (adv.), wanness (n.)
• : تعریف: to become unnaturally pale or sickly in appearance.

- Her face wanned as she read the telegram.
[ترجمه گوگل] وقتی تلگرام را می خواند چهره اش محو شد
[ترجمه ترگمان] وقتی آن تلگرام را خواند، چهره اش درهم رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a wan smile
لبخند بیمار گونه

2. She gave me a wan smile .
[ترجمه گوگل]او به من لبخند تلخی زد
[ترجمه ترگمان]لبخند بی رمقی به من زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. What I wan na do is load this kid up with all the starch he can take.
[ترجمه گوگل]کاری که من می‌خواهم انجام دهم این است که تمام نشاسته‌ای که می‌تواند بردارد به این بچه اضافه کنم
[ترجمه ترگمان]چیزی که wan نا دین این بچه رو با تمام نشاسته he بار می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Chi Ma Wan inmates have been threatening violent resistance should moves be made to deport them.
[ترجمه گوگل]زندانیان چی ماوان تهدید به مقاومت خشونت آمیز کرده اند که باید اقداماتی برای اخراج آنها انجام شود
[ترجمه ترگمان]چی مادر و زندانی با تهدید جدی مواجه شده اند که باید وادار به اخراج آن ها شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She gave a wan smile.
[ترجمه گوگل]او لبخندی بیهوده زد
[ترجمه ترگمان]لبخند کم رنگی زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The rain had subsided to a wan drizzle.
[ترجمه گوگل]باران به شدت فروکش کرده بود
[ترجمه ترگمان]باران نم نم می بارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Now maybe I jus' wan na hang loose.
[ترجمه گوگل]حالا شاید بخواهم آزاد باشم
[ترجمه ترگمان]حالا دی گه دلم می خواد گم و گور شم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You wan na go join the human race, right? Start at the bottom?
[ترجمه گوگل]شما می خواهید به نسل بشر بپیوندید، درست است؟ از پایین شروع کنیم؟
[ترجمه ترگمان]تو می خوای به نژاد انسان ها ملحق بشی، درسته؟ از پایین شروع کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Well you wan na, you wan na check this out and see if you can rack your brain up.
[ترجمه گوگل]خوب شما نمی خواهید، می خواهید این را بررسی کنید و ببینید آیا می توانید مغز خود را بالا ببرید یا خیر
[ترجمه ترگمان]خب، تو، یه نگاهی به این بنداز و ببین میتونی مغزت رو کنترل کنی یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You might wan na call ahead of time.
[ترجمه گوگل]ممکن است بخواهید زودتر تماس بگیرید
[ترجمه ترگمان] ممکنه از زمان شروع کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Instead, I forced my features into a wan imitation.
[ترجمه گوگل]در عوض، من ویژگی‌هایم را مجبور به تقلید بد کردم
[ترجمه ترگمان]در عوض، صورتم را به تقلیدی رنگ پریده تبدیل کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Around it are wide wastes, wan and cold, and meadows of asphodel, presumably strange, pallid, ghostly flowers.
[ترجمه گوگل]در اطراف آن زباله های گسترده، فرسوده و سرد، و مراتع از آسفودل، احتمالا عجیب، رنگ پریده، گل های شبح مانند است
[ترجمه ترگمان]اطراف آن، wastes پهناور، بی رنگ و سرد و چمنزارهای زنبق، احتمالا گله ای عجیب، رنگ پریده و شبح وار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. These kids are and they wan na be down with somethin'.
[ترجمه گوگل]این بچه‌ها هستند و می‌خواهند با چیزی ناامید شوند
[ترجمه ترگمان]این بچه ها و این wan نا امیدی ندارن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Who wan na haul bricks on a construction site for a dollar and a quarter an hour?
[ترجمه گوگل]چه کسی می خواهد آجر را در یک سایت ساخت و ساز با یک دلار و ربع ساعت حمل کند؟
[ترجمه ترگمان]چه کسی در یک محل ساخت به مدت یک دلار و یک ربع ساعت، آجرهای قابل انتقال را تمیز می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کم خون (صفت)
anemic, wan, wanly

زرد (صفت)
wan, yellow, canary, citrine, pale

کم رنگ (صفت)
colorless, wan, wanly, inconspicuous, pale, pallid, lunar, washy

رنگ پریده (صفت)
colorless, wan, ghastly, peaked, pale, pallid, lurid, whey-faced

رنگ پریده شدن یا کردن (فعل)
wan

کلمات اختصاری

عبارت کامل: Wide Area Network
موضوع: کامپیوتر
Wan یک شبکه رایانه ای است که ناحیه ی جغرافیایی نسبتا وسیعی را پوشش می دهد (برای نمونه از یک کشور به کشوری دیگر یا از یک قاره به قاره ای دیگر). این شبکه ها معمولاً از امکانات انتقال خدمات دهندگان عمومی مانند شرکت های مخابرات استفاده می کند. به عبارت کمتر رسمی، این شبکه ها از مسیریابها و لینک های ارتباطی عمومی استفاده می کنند.

تخصصی

[کامپیوتر] شبکه گسترده نگاه کنید به wide area network
[برق و الکترونیک] شبکه اطلاعاتی گسترده

انگلیسی به انگلیسی

• communications network intended to connect between remote local area networks (computers)
pale, colorless; sickly; weak, forceless; feeble, exhausted, tired; gloomy, sad
someone who is wan looks pale and tired; a literary word.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Looking pale or weak due to illness or fatigue 😶
🔍 مترادف: Pale
✅ مثال: She appeared wan and tired after recovering from the flu.
بی رنگ و رو ( از شرت خستگی، یا مریضی یا ضعف و . . )
pale, anaemic, ashen, pallid, pasty, sickly, washed out, white
رنگ پریده، کم خون، زرد، کم رنگ، رنگ پریده شدن یا کردن
( لبخند ) سرد
بی حال، کم جون
رنگ باختن - افول کردن
بی حال، رنگ پریده، ضعیف ، کم نور
Faint, weak, pale, sick, unanimated
lacking vitality as from weariness or illness or unhappiness
He thought a wan smile was better than nothing
شبکه گسترده الکترونیک
رو به افول یا رو به سقوط.
رنگ پریده شدن
شبکه ناحیه پهناور ، شبکه منطقه پهناور
شبکه ارتباط بین قاره ای Wide Area Network=WAN
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس