wamble

/ˈwɑːmbəl//ˈwɑːmbəl/

معنی: تلو تلو، احساس تهوع کردن، دور چرخاندن، دور زدن، چرخ خوردن
معانی دیگر: (محلی)، چرخ زدن، غلت زدن، تلو تلو خوردن، (مهجور) حالت تهوع داشتن، (دل ) به هم خوردن، تهوع، چر  خوردن

مترادف ها

تلو تلو (اسم)
wamble

احساس تهوع کردن (فعل)
wamble

دور چرخاندن (فعل)
wamble

دور زدن (فعل)
twinge, round, circle, skirt, environ, orbit, revolve, recur, compass, perambulate, wamble, send round

چرخ خوردن (فعل)
ring, turn, wamble

انگلیسی به انگلیسی

• wobble, roll; upset stomach
feel nausea, heave, vomit; move irregularly to and from; move in a wobbling or rolling manner

پیشنهاد کاربران

این کلمه هم فعل است و هم اسم و برای هر یک از نقش های دستوری دو تعریف ( معنا ) وجود دارد:
Wamble /ˈwɒmbəl/ – meaning:
( VERB - intr, dialect: chiefly Brit )
1. to move unsteadily.
تلو تلو خوردن؛ پیل پیلی رفتن
...
[مشاهده متن کامل]

Example 👇
After a long day of hiking, I will start to wamble when I walk.
بعد از یک روز طولانی پیاده روی، موقع راه رفتن شروع به تلوتلو خوردن می کنم.
2. to feel nausea.
احساس تهوع داشتن ( پیدا کردن ) ؛ حال بهم خوردن؛ دل بهم خوردن؛ دل آشوب شدن.
Example 👇
My stomach wambles at the very thought of it.
حتی با فکر کردن بهش هم دلم آشوب میشه ( احساس تهوع بهم دست میده ) .
( NOUN )
1. an unsteady movement.
حرکت ناپایدار یا متزلزل
Example 👇
A loud wamble echoed in the quiet room.
صدای حرکت ناپایدار ( پیل پیلی راه رفتن کسی ) در اتاق ساکت پیچید.
2. a sensation of nausea.
احساس تهوع؛ دل آشوبی؛ حال بهم خوردگی
Example 👇
He felt a wamble after the long car ride.
بعد از سواری طولانی با ماشین، حالت تهوع بهم دست داد.

منابع• https://www.merriam-webster.com/dictionary/wamble

بپرس