1. Wally gripped my arm, partly to restrain me and partly to reassure me.
[ترجمه گوگل]والی بازویم را گرفت، تا حدی برای مهارم و تا حدودی برای اطمینان دادن به من
[ترجمه ترگمان]والی بازویم را محکم گرفت، تا حدی که مرا مهار کند و تا اندازه ای به من اطمینان بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]والی بازویم را محکم گرفت، تا حدی که مرا مهار کند و تا اندازه ای به من اطمینان بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I'll look a right wally in these shorts!
[ترجمه گوگل]من در این شورت ظاهری زیبا دارم!
[ترجمه ترگمان]من به یه والی که تو این شلوارک می مونه نگاه می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من به یه والی که تو این شلوارک می مونه نگاه می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. But in death, every wally shall be exalted.
[ترجمه گوگل]اما در مرگ، هر دیواری بلند خواهد شد
[ترجمه ترگمان]اما در مرگ هر والی عالی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما در مرگ هر والی عالی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Wally Reid was actually keen to kick the habit.
[ترجمه گوگل]والی رید در واقع مشتاق ترک این عادت بود
[ترجمه ترگمان]والی رید مشتاق بود که به این عادت لگد بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]والی رید مشتاق بود که به این عادت لگد بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I pushed Wally into the elevator, and mercifully the door shut on us.
[ترجمه گوگل]والی را به داخل آسانسور هل دادم و با مهربانی در به روی ما بسته شد
[ترجمه ترگمان]من والی را به داخل آسانسور هل دادم و خوشبختانه در بسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من والی را به داخل آسانسور هل دادم و خوشبختانه در بسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Don't be such a wally!
[ترجمه گوگل]اینقدر متحجر نباش!
[ترجمه ترگمان]چنین والی در کار نخواهد بود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چنین والی در کار نخواهد بود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Then you can give Wally Hemphill a call.
[ترجمه گوگل]سپس می توانید با والی همفیل تماس بگیرید
[ترجمه ترگمان]آن وقت می توانی به والی یک تلفن بزنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن وقت می توانی به والی یک تلفن بزنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Wally said brightly to the suddenly befuddled taxi driver.
[ترجمه گوگل]والی با خوشرویی به راننده تاکسی که ناگهان گیج شده بود گفت
[ترجمه ترگمان]والی با خوشحالی به راننده تاکسی که ناگهان گیج شده بود گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]والی با خوشحالی به راننده تاکسی که ناگهان گیج شده بود گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Wally had rung to say that it was black tie, and he'd forgotten to tell Debbie.
[ترجمه گوگل]والی زنگ زده بود که کراوات مشکی است و فراموش کرده بود به دبی بگوید
[ترجمه ترگمان]والی پا گذاشته بود بگوید کراوات سیاهی است و یادش رفته بود به دبی بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]والی پا گذاشته بود بگوید کراوات سیاهی است و یادش رفته بود به دبی بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Which, given the way Wally rambles on, is scarcely surprising.
[ترجمه گوگل]چیزی که با توجه به روشی که والی در آن قدم می زند، به ندرت تعجب آور است
[ترجمه ترگمان]که با توجه به مسیری که والی در حال رفتن به آن است چندان تعجب آور نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]که با توجه به مسیری که والی در حال رفتن به آن است چندان تعجب آور نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Turned out that some well-meaning wally had given it a tankful of unleaded two-star.
[ترجمه گوگل]معلوم شد که برخی از دیوارهای خوشنیت به آن یک تانک دو ستاره بدون سرب داده بودند
[ترجمه ترگمان]Turned اشاره کرد که wally به خوبی به این ستاره دو ستاره بدون سرب هدیه کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Turned اشاره کرد که wally به خوبی به این ستاره دو ستاره بدون سرب هدیه کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Wally turned to me and began to nibble my car.
[ترجمه گوگل]والی به سمت من برگشت و شروع کرد به نوک زدن ماشینم
[ترجمه ترگمان]والی به طرف من برگشت و شروع به جویدن ماشینم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]والی به طرف من برگشت و شروع به جویدن ماشینم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Wally asked with a hint of scorn.
[ترجمه گوگل]والی با تمسخر پرسید
[ترجمه ترگمان]والی با اشاره ای آمیخته به تحقیر پرسید:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]والی با اشاره ای آمیخته به تحقیر پرسید:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Wally walked me over to the steel pipes running horizontally along the river side of the promenade.
[ترجمه گوگل]والی مرا به سمت لوله های فولادی که به صورت افقی در امتداد رودخانه تفرجگاه قرار داشتند، برد
[ترجمه ترگمان]والی مرا به سمت لوله های فولادی که به طور افقی در کنار رودخانه در حال دویدن بودند رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]والی مرا به سمت لوله های فولادی که به طور افقی در کنار رودخانه در حال دویدن بودند رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Cerda interviewed those named in his testimony, including Wally Fuentes Morrison, and then threw down the gauntlet to Pinochet.
[ترجمه گوگل]سردا با کسانی که در شهادتش نام برده شد، از جمله والی فوئنتس موریسون مصاحبه کرد و سپس دستکش را به سوی پینوشه انداخت
[ترجمه ترگمان]Cerda با کسانی که در شهادت او، از جمله \"والی Fuentes موریسون\" مصاحبه کردند مصاحبه کردند و سپس مبارزه با پینوشه را به تعویق انداختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Cerda با کسانی که در شهادت او، از جمله \"والی Fuentes موریسون\" مصاحبه کردند مصاحبه کردند و سپس مبارزه با پینوشه را به تعویق انداختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید