wallop

/ˈwɑːləp//ˈwɒləp/

معنی: شلاق زدن، سختزدن
معانی دیگر: سخت شکست دادن، (عامیانه)، باسرعت حرکت کردن، تند جنبیدن، بی محابا راندن، با سنگینی و بدقوارگی حرکت کردن، (باسروصدا) جوشیدن، قل قل کردن، سخت ضربه زدن، کوبیدن، کتک جانانه زدن، ضربه ی سخت، زور، زوربازو، لذت، کیف، walloper شلاق زدن، سخت زدن مثل مشت زن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: wallops, walloping, walloped
(1) تعریف: (informal) to strike with a forceful blow.
مشابه: belt, clobber, hit, knock, paste

(2) تعریف: to beat soundly; thrash.
مشابه: clobber, drub, hide, lick, trounce

(3) تعریف: to defeat overwhelmingly, as in a game.
مشابه: clobber, drub, lick, trounce
اسم ( noun )
مشتقات: walloper (n.)
(1) تعریف: (informal) a forceful blow or impact.
مشابه: belt, drub, hit

(2) تعریف: a powerful emotional effect.

- That film has a real wallop.
[ترجمه فاطمه اکبرزاده] آن فیلم واقعا تکان دهنده بود.
|
[ترجمه گوگل] آن فیلم یک والوپ واقعی دارد
[ترجمه ترگمان] آن فیلم یک بوسه واقعی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. If I ever catch the rascal I'll really wallop him!
[ترجمه گوگل]اگر من روزی دمدمی مزاج را بگیرم، واقعاً او را ول می کنم!
[ترجمه ترگمان]اگر من او را دستگیر کنم او را کتک خواهم زد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. My father used to wallop me if I told lies.
[ترجمه فاطمه اکبرزاده] پدرم منو کتک میزد اگر دروغ میگفتم
|
[ترجمه گوگل]اگر دروغ می گفتم پدرم مرا چروک می کرد
[ترجمه ترگمان] اگه دروغ بگم، پدرم بهم مشت می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. With one brutal wallop, Clarke flattened him.
[ترجمه گوگل]کلارک با یک حرکت وحشیانه او را صاف کرد
[ترجمه ترگمان] با یه مشت خشن، \"کلارک\" اون رو صاف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. My mother gave me such a wallop when she eventually found me.
[ترجمه گوگل]مادرم وقتی بالاخره من را پیدا کرد، چنین چیزی به من داد
[ترجمه ترگمان]وقتی سرانجام مرا پیدا کرد، مادرم کتک مفصلی به من زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He crashed down on the floor with a wallop.
[ترجمه گوگل]او با دیواره روی زمین سقوط کرد
[ترجمه ترگمان]با یک مشت روی زمین افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Then Caroline would have to wallop my back to stimulate a return to normal breathing.
[ترجمه گوگل]سپس کارولین باید پشتم را بچرخاند تا به تنفس عادی بازگردد
[ترجمه ترگمان]پس کارولاین باید به پشتم ضربه می زد تا به یه نفس عادی برگرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It also packs a noticeably bigger wallop at altitude.
[ترجمه گوگل]همچنین در ارتفاع به طور قابل توجهی دارای یک دیواره بزرگتر است
[ترجمه ترگمان]هم چنین ضربه قابل توجهی را در ارتفاع ۵۱ تایی به دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Each piece packs a wallop of crunch, and the meat is juicy and aromatic.
[ترجمه گوگل]هر تکه حاوی مقداری کرانچ است و گوشت آبدار و معطر است
[ترجمه ترگمان]هر قطعه صدای خرد کننده ای دارد و گوشت آبدار و آروماتیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Either leave or wallop them; one or the other.
[ترجمه گوگل]یا آنها را رها کنید یا آنها را دور بزنید این یا اون یکی
[ترجمه ترگمان] یا از بین میره یا wallop، یکی یا یکی دیگه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Grenville took another wallop plumb on the jaw.
[ترجمه گوگل]گرنویل یک شاقول والوپ دیگر روی فک برداشت
[ترجمه ترگمان]Grenville ضربه دیگری به فک ین خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Down he went with a wallop!
[ترجمه گوگل]او با یک ولپ پایین رفت!
[ترجمه ترگمان]!! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Strong falling is to use the wallop of current to achieve blowdown.
[ترجمه گوگل]افتادن شدید استفاده از ولتاژ جریان برای دستیابی به دمیدن است
[ترجمه ترگمان]در حال افتادن قوی، استفاده از wallop جریان برای رسیدن به blowdown است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Decant for the full wallop. Try opening the bottle the night before and enjoy a glass 24 hours later when the wine is fully opened.
[ترجمه گوگل]Decant برای wallop کامل سعی کنید بطری را از شب قبل باز کنید و 24 ساعت بعد که شراب کاملا باز شد از یک لیوان لذت ببرید
[ترجمه ترگمان]آن را برای مرد حسابی کتک زد سعی کنید شب قبل بطری را باز کنید و از یک لیوان ۲۴ ساعت بعد وقتی که کاملا باز می شود، لذت ببرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Straw coverage can weaken the wallop of raindrops and keep the surface ped from being destroyed; it also cut down the evaporation loss of soil water.
[ترجمه گوگل]پوشش کاه می‌تواند ضخامت قطرات باران را تضعیف کند و از تخریب سطح پد جلوگیری کند همچنین کاهش تبخیر آب خاک را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]پوشش پلاستیکی می تواند ضربات قطرات باران را تضعیف کرده و مانع از نابود شدن سطح زمین شود؛ همچنین کاهش تبخیر آب خاک را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شلاق زدن (فعل)
flog, beat, belt, thong, baste, whip, thrash, whiplash, wallop, flail, belabor, belabour, leather, horse, cat, flagellate, horsewhip, scutch, welt

سخت زدن (فعل)
knock down, wallop

انگلیسی به انگلیسی

• heavy blow, thump; ability to give heavy blows; quality of making a strong impression (informal)
strike, give heavy blow; decisively conquer the opposition
to wallop someone means to hit them very hard; an informal word.

پیشنهاد کاربران

تکان دادن به لحاظ روحی
1 - to defeat someone easily, especially in sports
شکست دادن کسی به آسانی، در ورزش
"How did your tennis game go last night?"
"Oh, I was walloped again"
2 - to hit someone hard, especially with the flat part of the hand or with something held in the hand
...
[مشاهده متن کامل]

کسی رامحکم زدن، بویژه با کف دست یا شیئی در دست
She walloped him across the back of the head
Nowadays we do not wallop children if they do not get on well or send them outside to the playground until the lesson is over

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/wallop
حرکت کردن در مسیری سریع، بی پروا و ناهنجار
حرکت سنگین و ناشیانه
شکست دادن قاطعانه
احساس هیجان لذت بخش
با صدا ضربه زدن
ضربه سخت
به شدت جوشیدن
حرکت ناشیانه
یک تصور قدرتمند
انگلیسی یک کلمه عامیانه برای آبجو
ضربه
هو
تازیانه زدن.

بپرس