1. If I ever catch the rascal I'll really wallop him!
[ترجمه گوگل]اگر من روزی دمدمی مزاج را بگیرم، واقعاً او را ول می کنم!
[ترجمه ترگمان]اگر من او را دستگیر کنم او را کتک خواهم زد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. My father used to wallop me if I told lies.
[ترجمه گوگل]اگر دروغ می گفتم پدرم مرا چروک می کرد
[ترجمه ترگمان] اگه دروغ بگم، پدرم بهم مشت می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. With one brutal wallop, Clarke flattened him.
[ترجمه گوگل]کلارک با یک حرکت وحشیانه او را صاف کرد
[ترجمه ترگمان] با یه مشت خشن، \"کلارک\" اون رو صاف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. My mother gave me such a wallop when she eventually found me.
[ترجمه گوگل]مادرم وقتی بالاخره من را پیدا کرد، چنین چیزی به من داد
[ترجمه ترگمان]وقتی سرانجام مرا پیدا کرد، مادرم کتک مفصلی به من زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He crashed down on the floor with a wallop.
6. Then Caroline would have to wallop my back to stimulate a return to normal breathing.
[ترجمه گوگل]سپس کارولین باید پشتم را بچرخاند تا به تنفس عادی بازگردد
[ترجمه ترگمان]پس کارولاین باید به پشتم ضربه می زد تا به یه نفس عادی برگرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It also packs a noticeably bigger wallop at altitude.
[ترجمه گوگل]همچنین در ارتفاع به طور قابل توجهی دارای یک دیواره بزرگتر است
[ترجمه ترگمان]هم چنین ضربه قابل توجهی را در ارتفاع ۵۱ تایی به دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Each piece packs a wallop of crunch, and the meat is juicy and aromatic.
[ترجمه گوگل]هر تکه حاوی مقداری کرانچ است و گوشت آبدار و معطر است
[ترجمه ترگمان]هر قطعه صدای خرد کننده ای دارد و گوشت آبدار و آروماتیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Either leave or wallop them; one or the other.
[ترجمه گوگل]یا آنها را رها کنید یا آنها را دور بزنید این یا اون یکی
[ترجمه ترگمان] یا از بین میره یا wallop، یکی یا یکی دیگه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Grenville took another wallop plumb on the jaw.
[ترجمه گوگل]گرنویل یک شاقول والوپ دیگر روی فک برداشت
[ترجمه ترگمان]Grenville ضربه دیگری به فک ین خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Down he went with a wallop!
[ترجمه گوگل]او با یک ولپ پایین رفت!
[ترجمه ترگمان]!! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Strong falling is to use the wallop of current to achieve blowdown.
[ترجمه گوگل]افتادن شدید استفاده از ولتاژ جریان برای دستیابی به دمیدن است
[ترجمه ترگمان]در حال افتادن قوی، استفاده از wallop جریان برای رسیدن به blowdown است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Decant for the full wallop. Try opening the bottle the night before and enjoy a glass 24 hours later when the wine is fully opened.
[ترجمه گوگل]Decant برای wallop کامل سعی کنید بطری را از شب قبل باز کنید و 24 ساعت بعد که شراب کاملا باز شد از یک لیوان لذت ببرید
[ترجمه ترگمان]آن را برای مرد حسابی کتک زد سعی کنید شب قبل بطری را باز کنید و از یک لیوان ۲۴ ساعت بعد وقتی که کاملا باز می شود، لذت ببرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Straw coverage can weaken the wallop of raindrops and keep the surface ped from being destroyed; it also cut down the evaporation loss of soil water.
[ترجمه گوگل]پوشش کاه میتواند ضخامت قطرات باران را تضعیف کند و از تخریب سطح پد جلوگیری کند همچنین کاهش تبخیر آب خاک را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]پوشش پلاستیکی می تواند ضربات قطرات باران را تضعیف کرده و مانع از نابود شدن سطح زمین شود؛ همچنین کاهش تبخیر آب خاک را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید