walleyed


(به ویژه اسب: دارای چشمی که قرنیه یا عنبیه ی آن سفید است) سپید چشم، زال چشم، (چشم) چپ، لوچ، احول، کاژ، (پزشکی) سپید آمو، (به ویژه برخی ماهی ها) بزرگ چشم، دارای چشمان بیرون زده، walleye چشم مات، انواع مختلف اردک ماهی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: having an eye with a whitish cornea.

(2) تعریف: having an eye that is turned outward to the side.

(3) تعریف: of fish or other animals, having large staring eyes.

(4) تعریف: having the eyes very wide open or turning from side to side, as in fear.

- The horse was walleyed with terror.
[ترجمه گوگل] اسب از ترس دیواره شده بود
[ترجمه ترگمان] اسب با وحشت به اسب خیره شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• suffering from walleye (ophthalmology); appearing to have a bulging sclera because of strabismus; having a light colored eye or a whitish ring around the iris of the eye; having large protruding eyes (like fish eyes)

پیشنهاد کاربران

بپرس