wall up

جمله های نمونه

1. Passing vehicles splashed the wall up with mud.
[ترجمه گوگل]خودروهای عبوری دیوار را با گل پاشیدند
[ترجمه ترگمان]کالسکه ها با گل و لای در حال عبور بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I think we should wall up the fireplace.
[ترجمه گوگل]به نظر من باید شومینه را دیوار بکشیم
[ترجمه ترگمان] فکر کنم باید شومینه رو درست کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. When we built the extension we had to wall up an old window.
[ترجمه گوگل]زمانی که پسوند را ساختیم، مجبور شدیم یک پنجره قدیمی را دیوار بکشیم
[ترجمه ترگمان]وقتی we رو ساختیم، مجبور شدیم یه پنجره قدیمی نصب کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They built the wall up.
[ترجمه گوگل]دیوار را بلند کردند
[ترجمه ترگمان] دیوار رو درست کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Doctors put a wall up between themselves and their patients; nurses broke it down. Jodi Picoult
[ترجمه گوگل]پزشکان دیواری بین خود و بیمارانشان ایجاد کردند پرستاران آن را خراب کردند جودی پیکولت
[ترجمه ترگمان]پزشکان یک دیوار را بین خودشان و بیماران قرار دادند؛ پرستاران آن را شکستند Jodi Picoult
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Isobel and Peter have put a stone wall up along the side of the garden.
[ترجمه گوگل]ایزوبل و پیتر دیواری سنگی در کنار باغ قرار داده‌اند
[ترجمه ترگمان]ایزابل و پیتر دیوار سنگی را در کنار باغ قرار دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The only thing holding the wall up was a frail-looking section of scaffolding.
[ترجمه گوگل]تنها چیزی که دیوار را بالا نگه می داشت، قسمتی از داربست بود که ظاهری ضعیف داشت
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که دیوار را بالا نگه داشته بود، یک بخش ظریف داربست بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Measure the wall up carefully, we don't want to buy too much wallpaper.
[ترجمه گوگل]دیوار را با دقت اندازه بگیرید، ما نمی خواهیم کاغذ دیواری زیادی بخریم
[ترجمه ترگمان]دیوار را با احتیاط بالا برد، ما نمی خواهیم بیش از حد کاغذدیواری بخریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I turned the wall up down the light just now.
[ترجمه گوگل]همین الان دیوار را پایین آوردم
[ترجمه ترگمان]همین الان دیوار را خاموش کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The landowner decided to wall up the entrance.
[ترجمه گوگل]صاحب زمین تصمیم گرفت ورودی را دیوار بکشد
[ترجمه ترگمان]پیرمرد تصمیم گرفت که در ورودی را باز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Passing traffic has spattered the wall up with mud.
[ترجمه گوگل]ترافیک عبوری دیوار را پر از گل کرده است
[ترجمه ترگمان]عبور از ترافیک از روی دیوار با گل روی دیوار پاشیده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Moxa Xiao snow according to get to wall up?
[ترجمه گوگل]Moxa Xiao برف با توجه به رسیدن به دیوار تا؟
[ترجمه ترگمان]برفی که به دیوار چسبیده به دیوار چسبیده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Not but what this is a very good tex for rural districts. . . Ah - there's a nice bit of blank wall up by that barn standing to waste.
[ترجمه گوگل]نه اما این متن بسیار خوبی برای مناطق روستایی است آه - یک تکه دیوار خالی خوب در کنار آن انبار وجود دارد که به هدر می رود
[ترجمه ترگمان]نه، اما این برای مناطق روستایی کار بسیار خوبی است … اه - یک تکه دیوار سفید با آن انبار که به هدر می رود، وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• wall in, enclose with a wall

پیشنهاد کاربران

بپرس