1. But only some of them are walkable.
[ترجمه گوگل]اما فقط برخی از آنها قابل راه رفتن هستند
[ترجمه ترگمان]اما فقط بعضی از آن ها walkable هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The average resident of a walkable neighborhood weighs eight pounds less than someone who lives in a sprawling neighborhood.
[ترجمه گوگل]وزن متوسط ساکنان یک محله قابل پیاده روی هشت پوند کمتر از کسی است که در یک محله وسیع زندگی می کند
[ترجمه ترگمان]میانگین ساکن یک محله walkable هشت پوند کم تر از فردی است که در یک منطقه پراکنده زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The site helps you find a walkable place to live by calculating a Walk Score for any address.
[ترجمه گوگل]این سایت به شما کمک میکند با محاسبه امتیاز پیادهروی برای هر آدرس، مکانی قابل پیادهروی برای زندگی پیدا کنید
[ترجمه ترگمان]این سایت به شما کمک می کند جایی برای زندگی پیدا کنید تا بتوانید با محاسبه امتیاز پیاده روی برای هر آدرس زندگی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. San Francisco most walkable U. S. city, website says With gas at $a gallon, there's never been a better time to live in a walkable neighborhood.
[ترجمه گوگل]وبسایت میگوید سانفرانسیسکو، قابل پیادهرویترین شهر ایالات متحده، با قیمت بنزین به ازای هر گالن، هرگز زمان بهتری برای زندگی در محلههای قابل پیادهروی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]Francisco walkable U اس در شهر، وب سایت می گوید که با گاز در یک گالن بنزین زمان بهتری برای زندگی در یک محله walkable وجود نداشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Nickels understood that compact, walkable neighborhoods were necessary to support bus and light-rail networks.
[ترجمه گوگل]نیکلز فهمیده بود که محلههای جمع و جور و قابل پیادهروی برای پشتیبانی از شبکههای اتوبوس و ریل سبک ضروری هستند
[ترجمه ترگمان]nickels به این مساله پی بردند که محله های walkable و walkable برای حمایت از شبکه های اتوبوس و راه آهن ضروری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. People who live in these walkable cities are fitter and in better health for abvious reasons.
[ترجمه گوگل]افرادی که در این شهرهای قابل پیادهروی زندگی میکنند، بنا به دلایل واضح، تناسب اندام و سلامت بهتری دارند
[ترجمه ترگمان]مردمی که در این شهرهای walkable زندگی می کنند بهتر و بهتر به دلایل abvious سلامت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Households in walkable communities spend less than half that amount, putting more money in their pockets.
[ترجمه گوگل]خانوارها در جوامع قابل پیاده روی کمتر از نیمی از این مبلغ را خرج می کنند و پول بیشتری را در جیب خود می گذارند
[ترجمه ترگمان]Households در جوامع walkable کم تر از نیمی از آن مبلغ را خرج می کنند و پول بیشتری را در جیب خود می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Kris and I don't live in a very walkable neighborhood.
[ترجمه گوگل]من و کریس در یک محله بسیار قابل پیاده روی زندگی نمی کنیم
[ترجمه ترگمان]من و Kris در محله very زندگی نمی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Eminently walkable and compact, saturated in culture, art and history; pleasure, passion and panache are never far away.
[ترجمه گوگل]بسیار قابل راه رفتن و جمع و جور، اشباع در فرهنگ، هنر و تاریخ؛ لذت، اشتیاق و دلسوزی هرگز دور نیست
[ترجمه ترگمان]eminently walkable و جمع و جور، در فرهنگ، هنر و تاریخ، لذت، شور و شوق و شور و شوق بسیار دور نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Walkable urban communities make a lot of sense.
[ترجمه گوگل]جوامع شهری قابل پیادهروی بسیار منطقی هستند
[ترجمه ترگمان]walkable جوامع شهری حس زیادی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The research showed that exercisers had a similarly low obesity rate whether they lived in walkable neighborhoods or not.
[ترجمه گوگل]این تحقیق نشان داد که ورزشکاران چه در محلههای قابل پیادهروی زندگی کنند و چه نباشند، به همان میزان چاقی پایینی داشتند
[ترجمه ترگمان]این تحقیق نشان داد که exercisers نرخ چاقی رو به کاهش مشابه در محله های walkable داشت یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. does two basic things: it transforms XML documents to a more easily parsed line-oriented format; and it provides methods to treat an XML document as a walkable tree.
[ترجمه گوگل]دو کار اساسی انجام می دهد: اسناد XML را به یک قالب خط گرا به راحتی تجزیه می کند و روش هایی را برای تلقی یک سند XML به عنوان درخت قابل راه رفتن فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]دو کار اساسی انجام می دهد: تبدیل اسناد XML به یک فرمت مبتنی بر خط سیر ساده تر؛ و روش هایی برای درمان یک سند XML به عنوان یک درخت walkable فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. But air-conditioned buses have surged in popularity, with many riders opting for them even for walkable distances.
[ترجمه گوگل]اما اتوبوسهای دارای تهویه مطبوع محبوبیت زیادی پیدا کردهاند و بسیاری از سواران حتی برای مسافتهای قابل پیادهروی نیز آنها را انتخاب میکنند
[ترجمه ترگمان]اما اتوبوس های خنک کننده با محبوبیت زیاد شده اند و بسیاری از دوچرخه سواران آن ها را حتی برای فواصل walkable انتخاب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. When we turned inland in search of a lunch break at Redondo Beach, I was charmed by the shops and outdoor cafes lining the walkable streets of its town center.
[ترجمه گوگل]وقتی در جستجوی یک استراحت ناهار در ساحل ردوندو به داخل کشور چرخیدیم، مغازهها و کافههای بیرونی که در خیابانهای قابل پیادهروی مرکز شهر آن قرار داشتند، مجذوب من شدند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ما در جستجوی یک استراحت ناهار در ساحل Redondo به داخل کشور برگشتیم، از مغازه ها و کافه های روباز که خیابان های walkable را در مرکز شهر خود پوشش می دادند، شیفته شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. pyxie does two basic things: it transforms XML documents to a more easily parsed line-oriented format; and it provides methods to treat an XML document as a walkable tree.
[ترجمه گوگل]pyxie دو کار اساسی انجام می دهد: اسناد XML را به یک قالب خط گرا به راحتی تجزیه می کند و روش هایی را برای تلقی یک سند XML به عنوان درخت قابل راه رفتن فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]pyxie دو چیز اساسی را انجام می دهد: این تبدیل اسناد XML را به یک فرمت مبتنی بر خط سیر تبدیل می کند؛ و روش هایی برای درمان یک سند XML به عنوان یک درخت walkable فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید