walk out

/ˈwɑːkˈaʊt//wɔːkaʊt/

معنی: ترک گفتن، اعتصاب کردن، قال گذاشتن، کاری را ناگهان ترک کردن
معانی دیگر: 1- (ناگهان یا باخشم) رفتن، (جایی را) ترک کردن 2- اعتصاب کردن، 1 - اعتصاب 2 - ( به ویژه از روی اعتراض ) ترک جلسه

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to leave suddenly, esp. as an indication of anger or protest.
اسم ( noun )
(1) تعریف: a workers' strike.
مشابه: protest, strike

(2) تعریف: the act of leaving a meeting or the like as a demonstration of protest.
مشابه: protest

جمله های نمونه

1. When someone walk out your life, let them. They are just making more room for someone else better to walk in.
[ترجمه بهار] وقتی کسی ترکت کرد توی زندگیت اجازه بده بره شما فقط راه رو یرای یک شخص بهتر به زندگیت باز میکنی
|
[ترجمه گوگل]وقتی کسی زندگی شما را ترک کرد، به او اجازه دهید آنها فقط فضای بیشتری را برای شخص دیگری ایجاد می کنند که بهتر است وارد آن شود
[ترجمه ترگمان]وقتی یه نفر تو زندگیت راه میره، بهشون خبر بده آن ها فقط برای یک نفر دیگر اتاق درست می کنند که بروند داخل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You can't walk out on your wife and children.
[ترجمه بهار] شما نمیتونی زن و بچه ات را ترک کنی
|
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید از همسر و فرزندان خود بیرون بیایید
[ترجمه ترگمان]تو نمی توانی با زن و بچه ات بیرون بیایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Just think; tomorrow we shall walk out of this place and leave it all behind us forever. Sentence dictionary
[ترجمه گوگل]فقط فکر کن؛ فردا از این مکان بیرون خواهیم رفت و همه چیز را برای همیشه پشت سر خواهیم گذاشت فرهنگ لغت جمله
[ترجمه ترگمان]فکرش را بکن، فردا از اینجا بیرون خواهیم رفت و همه را برای همیشه ترک خواهیم کرد لغت نامه از جمله
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We're so short-staffed. I can't just walk out.
[ترجمه گوگل]ما خیلی کم کاریم من نمی توانم به سادگی از خانه خارج شوم
[ترجمه ترگمان] ما بودجه کم داریم من نمی تونم برم بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You can't walk out on the contract, or you could be taken to court.
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید از قرارداد خارج شوید، یا ممکن است شما را به دادگاه ببرند
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید روی این قرارداد پیاده شوید، یا ممکن است شما را به دادگاه ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I never walk out on a job half done.
[ترجمه گوگل]من هرگز از کار نیمه تمام بیرون نمی روم
[ترجمه ترگمان] من هیچ وقت با یه کار نیمه کاری بیرون نمیام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They hinted that they would walk out of the peace talks.
[ترجمه گوگل]آنها اشاره کردند که از مذاکرات صلح خارج خواهند شد
[ترجمه ترگمان]آن ها اشاره کردند که از مذاکرات صلح بیرون خواهند رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It's quite something to walk out on stage in front of 20,000 people.
[ترجمه گوگل]بیرون رفتن روی صحنه در مقابل 20000 نفر کاملاً چیزی است
[ترجمه ترگمان]این چیزی است که می تواند روی صحنه در مقابل ۲۰۰۰۰ نفر پیاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I want to walk out to get a breath of fresh air.
[ترجمه گوگل]می خواهم بروم بیرون تا نفسی تازه کنم
[ترجمه ترگمان]می خوام برم بیرون یه نفس تازه بکشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. How could she walk out on her kids?
[ترجمه گوگل]چطور می‌توانست بچه‌هایش را کنار بگذارد؟
[ترجمه ترگمان]چطور میتونه با بچه هاش راه بره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Workers are threatening to walk out.
[ترجمه گوگل]کارگران تهدید به خروج از خانه می کنند
[ترجمه ترگمان]کارگران تهدید کرده اند که پیاده خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The director told them not to walk out on the chairman.
[ترجمه یونسص] مدیر به آنها گفت که رءیس را ترک نکنند.
|
[ترجمه گوگل]مدیر به آنها گفت که از روی رئیس خارج نشوند
[ترجمه ترگمان]مدیر به آن ها گفت که به ریاست بر روی رئیس شرکت نکنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I won't walk out - I like to see things through to the finish .
[ترجمه گوگل]من بیرون نمی روم - دوست دارم همه چیز را تا پایان ببینم
[ترجمه ترگمان]من بیرون نخواهم رفت - من دوست دارم چیزها را تا آخر ببینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I was worried she would walk out or bring the interview to an end.
[ترجمه گوگل]من نگران بودم که او بیرون برود یا مصاحبه را به پایان برساند
[ترجمه ترگمان]نگران بودم که او بیرون برود یا مصاحبه را به پایان برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They threatened to walk out if the party did not change direction.
[ترجمه گوگل]آنها تهدید کردند که در صورت عدم تغییر جهت حزب، خارج خواهند شد
[ترجمه ترگمان]آن ها تهدید کردند که اگر حزب مسیر را عوض نکند، راه بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. 200 employees staged a walkout in protest at the new pay deal.
[ترجمه گوگل]200 کارمند در اعتراض به قرارداد جدید دستمزد دست از کار کشیدند
[ترجمه ترگمان]۲۰۰ نفر از کارکنان در اعتراض به قرارداد پرداخت جدید اعتصاب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The staff staged a one - day walkout.
[ترجمه گوگل]کارکنان یک روزه پیاده روی کردند
[ترجمه ترگمان]کارکنان اعتصاب یک روزه را برگزار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. During a two-day walkout by teachers in November, nearly 90 percent of students stayed away.
[ترجمه گوگل]در خلال یک دوری دو روزه توسط معلمان در ماه نوامبر، نزدیک به 90 درصد از دانش آموزان دور ماندند
[ترجمه ترگمان]در طی یک اعتصاب دو روزه توسط معلمان در ماه نوامبر، نزدیک به ۹۰ درصد از دانشجویان دور ماندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. The mass walkout did not faze him.
[ترجمه گوگل]خروج دسته جمعی او را نگران نکرد
[ترجمه ترگمان]این توده عظیم از این بابت او را ناراحت نمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. A scattered, one-day walkout in 1994 cost the company $ 50 million.
[ترجمه گوگل]یک پیاده روی پراکنده و یک روزه در سال 1994 50 میلیون دلار برای شرکت هزینه داشت
[ترجمه ترگمان]یک اعتصاب پراکنده و یک روزه در سال ۱۹۹۴ به هزینه ای بالغ بر ۵۰ میلیون دلار رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. That was the third angry walkout in one biological day, and the second threat to resign in less than a bio-week.
[ترجمه گوگل]این سومین دوری خشمگین در یک روز زیستی و دومین تهدید به استعفا در کمتر از یک هفته زیستی بود
[ترجمه ترگمان]این سومین اعتصاب خشمگین در یک روز زیستی بود و دومین تهدید در کم تر از یک هفته زیستی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. There was a walkout by the black members as the chairman rose to speak.
[ترجمه گوگل]در حالی که رئیس برای صحبت از جایش بلند شد، اعضای سیاه پوست دست از کار کشیدند
[ترجمه ترگمان]اعضای سیاه پوست به اعتصاب برخاستند و رئیس از جا برخاست تا حرف بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Factory workers staged a walkout to protest for proper working conditions.
[ترجمه گوگل]کارگران کارخانه در اعتراض به شرایط کاری مناسب دست به تجمع زدند
[ترجمه ترگمان]کارگران کارخانه، اعتصاب خود را برای اعتراض به شرایط کاری مناسب انجام دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. But there is more to this walkout than the usual dispute over pay and conditions.
[ترجمه گوگل]اما این کناره گیری بیش از اختلاف معمول بر سر حقوق و شرایط است
[ترجمه ترگمان]اما این اعتصاب بیش از اختلاف معمول در مورد حقوق و شرایط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. Cabin crews plan a walkout over pay and sick leave.
[ترجمه گوگل]خدمه کابین برای پرداخت حقوق و مرخصی استعلاجی برنامه ریزی می کنند
[ترجمه ترگمان]کابین Cabin اعتصاب کارگران را به دلیل مرخصی استعلاجی و مرخصی استعلاجی برنامه ریزی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. There's been an unofficial walkout at the car factory.
[ترجمه گوگل]اعتصاب غیررسمی در کارخانه خودرو وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک اعتصاب غیر رسمی در کارخانه اتومبیل وجود داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. Although Hipp voiced optimism, airline and union officials earlier were grim about prospects for averting a walkout.
[ترجمه گوگل]اگرچه هیپ ابراز خوش بینی کرده بود، مقامات خطوط هوایی و اتحادیه قبلاً در مورد چشم انداز جلوگیری از خروج نافرجام نگران بودند
[ترجمه ترگمان]اگرچه Hipp ابراز خوش بینی کرد، مقامات خطوط هوایی و اتحادیه پیش از این به دلیل دور شدن از اعتصاب سخت نگران بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. The decision followed Friday's lead from colleagues at Leyland, Lancashire, who also voted against a walkout.
[ترجمه گوگل]این تصمیم به دنبال پیشروی روز جمعه از سوی همکاران در لیلاند، لنکشایر بود که آنها نیز به خروج از مجلس رای منفی دادند
[ترجمه ترگمان]این تصمیم پس از جمعه از همکاران Leyland، Lancashire، آغاز شد که به اعتصاب رای دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. But Putin's forces muscled the bill through 251 to 2 with the Communists staging a walkout during the vote.
[ترجمه گوگل]اما نیروهای پوتین این لایحه را با 251 رای موافق در مقابل 2 به تصویب رساندند و کمونیست ها در طول رای گیری کناره گیری کردند
[ترجمه ترگمان]اما نیروهای پوتین این لایحه را از طریق ۲۵۱ تا ۲ با حزب کمونیست به اعتصاب خود در حین رای گیری علنی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ترک گفتن (فعل)
abandon, abdicate, walk out

اعتصاب کردن (فعل)
walk out, strike, go out, picket

قال گذاشتن (فعل)
walk out

کاری را ناگهان ترک کردن (فعل)
walk out

انگلیسی به انگلیسی

• go out with, go after; depart with resentment
worker strike; leaving out of protest
when people stage a walkout from a meeting, they leave the meeting in order to show their disapproval about an issue or a decision that has been made.
a walkout is a strike by workers.

پیشنهاد کاربران

ترک کردن ( جلسه، صف، فروشگاه، رستوران و . . . )
اسمش walkout هست و فعلش walk out.
ول کردن و رفتن، کسی را گذاشتن و رفتن
۱ - به نشانه اعتراض ترک کردن ( جلسه. . . . )
۲ - ترک کردن زندگی زناشویی ( با کسی )
ترک کردن ، رها کردن
زه زدن
انصراف وترک گفتن و گریختن از سنگینی کاری که قبلاً آن را به چیزی نمی شمرد و مدعی توانستن آن بود. از میدان بدر رفتن. از دعوی خود بازآمدن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) . از میدان دررفتن. از زیر بار مسئولیت شانه خالی کردن. ( فرهنگ فارسی معین ) . رجوع به ماده ٔ بعد شود.
کاری را ناگهانی ترک کردن
1.
to leave an event before it is finished.
eg: It was such a bad movie that I felt like walking out in the first fifteen minutes

اعتصاب کردن ، اعتراض کردن
ever since she walk out on me
از زمانیکه اون گذاشته رفته ( منو تنها گذاشته )
ترک کردن ناگهانی همسر و رفتن و زندگی کردن در جای دیگر
قدم زدن/ راه رفتن
خارج شدن
leave suddenly
محو شدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس