walk on air

جمله های نمونه

1. The boys are walking on air because their team won the game.
[ترجمه گوگل]پسرها روی هوا راه می روند چون تیمشان بازی را برد
[ترجمه ترگمان]پسرها در حال قدم زدن در هوا هستند، زیرا تیم آن ها بازی را برنده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. After the delivery of her baby, she was walking on air.
[ترجمه Hst] بعد از زایمان بچه اش احساس خوشحالی زیادی داشت
|
[ترجمه گوگل]بعد از زایمان نوزادش روی هوا راه می رفت
[ترجمه ترگمان]بعد از تحویل بچه در هوا به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. As soon as I know I'm in the team it's like I'm walking on air.
[ترجمه گوگل]به محض اینکه می دانم در تیم هستم، مثل این است که روی هوا راه می روم
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه بفهمم توی تیم هستم، انگار دارم توی هوا راه میرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Ever since she met Mark, she's been walking on air.
[ترجمه گوگل]از زمانی که مارک را ملاقات کرد، روی هوا راه می رفت
[ترجمه ترگمان]از وقتی که مارک رو دیده، داره تو هوا راه میره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He walked on air for getting a high mark.
[ترجمه گوگل]او برای گرفتن نمره بالا روی هوا راه می رفت
[ترجمه ترگمان]او برای پیدا کردن علامت بلند در هوا به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I'm walking on air.
[ترجمه گوگل]من در هوا قدم میزنم
[ترجمه ترگمان]من دارم میرم تو هوا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Most couples feel they are walking on air on their wedding day.
[ترجمه سارا] بیشتر زوج ها در روز عروسی روی ابرها هستن از خوشحالی
|
[ترجمه گوگل]اکثر زوج ها در روز عروسی خود احساس می کنند در حال راه رفتن روی هوا هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از زوج ها احساس می کنند که در روز عروسی در حال قدم زدن بر روی هوا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Everything becomes so much easier and some people have an experience akin to walking on air or walking on the moon.
[ترجمه گوگل]همه چیز بسیار آسان تر می شود و برخی افراد تجربه ای شبیه راه رفتن در هوا یا راه رفتن روی ماه دارند
[ترجمه ترگمان]همه چیز بسیار ساده تر می شود و برخی افراد تجربه وابسته به راه رفتن در هوا یا پیاده روی بر روی ماه را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. On my first day, I earned $190, and I was walking on air.
[ترجمه گوگل]روز اول 190 دلار درآمد داشتم و روی هوا راه می رفتم
[ترجمه ترگمان]در روز اول، من ۱۹۰ دلار بدست آوردم و داشتم رو هوا قدم می زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She felt as though she was walking on air.
[ترجمه گوگل]او احساس می کرد که دارد روی هوا راه می رود
[ترجمه ترگمان]احساس می کرد که دارد به هوا می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In the intervening days Flora walked on air, or lay awake in her dormitory rehearsing the things she would tell Felix.
[ترجمه گوگل]در روزهای بعد، فلورا روی هوا راه می رفت، یا در خوابگاه خود بیدار دراز می کشید و چیزهایی را که به فلیکس می گفت تمرین می کرد
[ترجمه ترگمان]در این چند روز که فلورا دیگر به هوا رفت، یا در خوابگاه خوابید و چیزهایی را که به فلیکس می گویند، تمرین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Walk on air for 70 feet over the edge of Grand Canyon West.
[ترجمه گوگل]بر روی لبه گرند کانیون غربی به مدت 70 فوت روی هوا راه بروید
[ترجمه ترگمان]در ارتفاع ۷۰ فوتی در لبه گراند کانیون راه بروید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Some students seem to walk on air after they succeed in passing the entrance examination of college.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد برخی از دانش آموزان پس از موفقیت در آزمون ورودی کالج روی هوا راه می روند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که برخی از دانش آموزان پس از موفق شدن در امتحانات ورودی کالج، روی هوا راه می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Now it is time for you to walk on air for 70 feet over the Grand Canyon.
[ترجمه گوگل]اکنون زمان آن فرا رسیده است که 70 فوت بر فراز گرند کنیون روی هوا راه بروید
[ترجمه ترگمان]حالا زمان آن رسیده که شما در گراند کانیون بیش از ۷۰ فوت راه بروید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• feel as if one is in the clouds, feel the rising of the wind

پیشنهاد کاربران

“Walk on air” is an idiom that means to feel extremely excited or happy. It is often used to describe a feeling of elation or exuberant joy.
اصطلاحی است به معنای احساس هیجان شدید یا خوشحالی. اغلب برای توصیف احساس شادی یا شادی پرشور استفاده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

After winning the lottery, he was walking on air and quit his job.
She was walking on air after giving birth to her healthy baby girl.
They were walking on air when they finally graduated from college and got their diplomas.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/walk-on-air
از خوشحالی بال در آوردن
از خوشحالی رو ابرا بودن
[هنگام خوشحالی بسیار از چیزی]
در پوست خود نگنجیدن ، سر از پا نشناختن
خیلی خوشحال بودن
Be over the moon
be walking/ floating on air
Jump for joy
از خوشحالی بال درآوردن.
to be Extremely happy

بپرس