walk free

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
- آزاد شدن
- بی مجازات رها شدن، قسر در رفتن
- تبرئه شدن ( در دادگاه )
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( حقوقی – اصلی ) :**
به معنای آزاد شدن از زندان یا دادگاه بدون محکومیت.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال: *Despite the evidence against him, the accused criminal walked free due to lack of witnesses. *
با وجود مدارک علیه او، مجرم متهم به دلیل نبود شاهد آزاد شد.
2. ** ( محاوره ای – کاربردی ) :**
به معنای رها شدن از پیامد یا مجازات، حتی اگر فرد مقصر باشد.
مثال: *He committed fraud but walked free. *
او مرتکب کلاهبرداری شد اما آزاد شد.
- - -
🔸 مترادف ها:
be acquitted – be released – go unpunished – be let off – escape justice

آزاد کردن
تبرئه شدن