walk a fine line

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
در مرز باریک حرکت کردن / بین دو وضعیت متضاد تعادل برقرار کردن / در لبه ی خطر قدم زدن
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ( رفتاری – اخلاقی ) :
عمل کردن در شرایطی که تفاوت بین درست و غلط، قابل قبول و غیرقابل قبول، یا موفقیت و شکست بسیار ظریف و حساسه
...
[مشاهده متن کامل]

مثال: He walks a fine line between confidence and arrogance.
بین اعتمادبه نفس و غرور داره لب مرز حرکت می کنه.
2. ( اجتماعی – موقعیتی ) :
حفظ تعادل در شرایطی که هر دو طرف موقعیت می تونن خطرناک، حساس، یا بحث برانگیز باشن
مثال: Journalists often walk a fine line between reporting facts and protecting sources.
خبرنگارها اغلب بین گزارش حقیقت و حفظ منابع لب مرز حرکت می کنن.
3. ( روایی – استعاری ) :
توصیف موقعیتی که فرد باید با دقت و احتیاط رفتار کنه تا از لغزش، اشتباه، یا واکنش منفی جلوگیری کنه
مثال: The film walks a fine line between satire and offense.
فیلم بین طنز و توهین تعادل حساسی داره.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
balance delicately – tread carefully – be on thin ice – straddle – navigate a tightrope – stay neutral

If you have to walk a fine line, you have to be very careful not to annoy or anger people or groups that are competing. ( 'Walk a thin line' is an alternative. )
نه افراط کنیم نه تفریط
پرهیز کردن از افراط و تفریط
مرز باریک حق و باطل را رعایت کردن
- در مرز باریک بین دو چیز قدم برداشتن
- جوانب احتیاط را رعایت کردن
اتخاذ جانب حزم و دوراندیشی میان تو امر
تعادل برقرار کردن بین دو چیز