waive

/ˈweɪv//weɪv/

معنی: چشم پوشیدن از، از قانون مستثنی کردن
معانی دیگر: صرفنظر کردن، از حق خود گذشتن، مستثنی کردن، بخشودن، معاف کردن، لغو کردن، اصرار نکردن، از فرصت استفاده نکردن، به تعویق انداختن، به بعد موکول کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: waives, waiving, waived
(1) تعریف: to forgo or give up (a right, claim, or privilege).
مترادف: disclaim, forgo, relinquish, renounce
مشابه: abandon, cede, excuse, release, surrender, yield

- He would not waive his right to a trial.
[ترجمه گوگل] او از حق خود برای محاکمه چشم پوشی نمی کرد
[ترجمه ترگمان] از حق او چشم پوشی نمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to suspend (a rule, law, or the like) temporarily or in a particular instance; refrain from enforcing.
مترادف: dispense with, suspend
مشابه: defer, dismiss, disregard, ignore, shelve

- The committee agreed to waive the residence requirement and allowed her to pay the lower tuition.
[ترجمه گوگل] کمیته با چشم پوشی از شرایط اقامت موافقت کرد و به او اجازه داد شهریه کمتری را بپردازد
[ترجمه ترگمان] این کمیته موافقت کرد که الزامات محل اقامت را نادیده بگیرد و به او اجازه پرداخت شهریه کم تر را داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. to waive a portion of the taxes due
بخشی از مالیات های قابل پرداخت را بخشودن

2. We have decided to waive the age - limit for applicants in your case.
[ترجمه گوگل]ما تصمیم گرفته ایم از محدودیت سنی برای متقاضیان در مورد شما چشم پوشی کنیم
[ترجمه ترگمان]ما تصمیم گرفته ایم که از حد مجاز برای متقاضیان در پرونده خود صرف نظر کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He didn't waive his right in this matter.
[ترجمه گوگل]او در این مورد از حق خود گذشت
[ترجمه ترگمان]در این مورد از حق او چشم پوشی نمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He agreed to waive his usual fee.
[ترجمه گوگل]او موافقت کرد که از هزینه معمول خود صرف نظر کند
[ترجمه ترگمان]موافقت کرد که از دست مزد معمولی او صرف نظر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They agreed to waive the cancellation charges.
[ترجمه گوگل]آنها موافقت کردند که هزینه های لغو را صرف نظر کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها توافق کردند که هزینه های لغو را نادیده بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Some agencies may waive the fee if you register with them on completion of a course.
[ترجمه گوگل]برخی از آژانس ها ممکن است در صورت ثبت نام در آنها پس از اتمام دوره، از این هزینه صرف نظر کنند
[ترجمه ترگمان]اگر شما در پایان یک دوره با آن ها ثبت نام کنید، برخی از سازمان ها ممکن است از این هزینه چشم پوشی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The court decided to waive her fine as it was her first offence.
[ترجمه گوگل]دادگاه تصمیم گرفت از جریمه او چشم پوشی کند زیرا این اولین تخلف او بود
[ترجمه ترگمان]دادگاه تصمیم گرفت که از او همان گونه که نخستین جرم او بود، صرف نظر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But perhaps we can waive our definitions and come to an understanding on the basis of an adjustment in the rent.
[ترجمه گوگل]اما شاید بتوانیم از تعاریف خود صرف نظر کنیم و بر اساس تعدیل اجاره بها به تفاهم برسیم
[ترجمه ترگمان]اما شاید بتوانیم تعاریف خود را برداریم و براساس یک تنظیم در اجاره به یک درک برسیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Several banks, including Wells Fargo, waive monthly fees on certain accounts where there is a regular direct deposit.
[ترجمه گوگل]چندین بانک، از جمله ولز فارگو، از کارمزد ماهانه حساب‌های خاصی که در آن سپرده مستقیم مستقیم وجود دارد، چشم پوشی می‌کنند
[ترجمه ترگمان]چندین بانک از جمله ولز فارگو، هزینه های ماهانه در حساب های خاصی را که در آن یک سپرده مستقیم معمولی وجود دارد را نادیده می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The court or the Secretary of State may waive reporting restrictions in individual cases for the benefit of the child.
[ترجمه گوگل]دادگاه یا وزیر امور خارجه ممکن است از محدودیت های گزارش دهی در موارد فردی به نفع کودک چشم پوشی کند
[ترجمه ترگمان]دادگاه یا وزیر امور خارجه ممکن است از گزارش محدودیت های در پرونده های فردی به نفع کودک چشم پوشی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Also, unions are free to waive daily overtime requirements and negotiate alternate schedules, such as those providing four 10-hour days.
[ترجمه گوگل]همچنین، اتحادیه‌ها آزادند که از اضافه کاری روزانه چشم پوشی کنند و در مورد برنامه‌های جایگزین، مانند برنامه‌هایی که چهار روز ۱۰ ساعته را ارائه می‌کنند، مذاکره کنند
[ترجمه ترگمان]همچنین، اتحادیه ها برای چشم پوشی از الزامات اضافه کاری روزانه و مذاکره در مورد برنامه های جایگزین، مانند آن هایی که چهار ساعت ۱۰ ساعت را ارایه می کنند، آزاد هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The industry asked the Federal Communications Commission to waive a rule that limits the amount of power used to send a data transmission over a telephone line.
[ترجمه گوگل]این صنعت از کمیسیون ارتباطات فدرال خواست تا از قانونی چشم پوشی کند که میزان توان مصرفی برای ارسال یک انتقال داده از طریق خط تلفن را محدود می کند
[ترجمه ترگمان]این صنعت از کمیسیون ارتباطات فدرال خواسته است تا قانونی را بردارد که میزان قدرت استفاده شده برای ارسال یک انتقال داده را بر روی خط تلفن محدود کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We would acknowledge receipt of Indictment 86-1246 and waive formal reading.
[ترجمه گوگل]ما دریافت کیفرخواست 86-1246 را تایید می کنیم و از خواندن رسمی صرف نظر می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما دریافت of ۸۶ - ۱۲۴۶ را تایید کرده و از خواندن رسمی چشم پوشی خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They believe a Government promise to waive the clause could be the crucial breakthrough.
[ترجمه گوگل]آنها بر این باورند که وعده دولت برای چشم پوشی از این بند می تواند موفقیت مهمی باشد
[ترجمه ترگمان]آن ها بر این باورند که دولت وعده چشم پوشی از بند می تواند نقطه عطفی مهم باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چشم پوشیدن از (فعل)
quitclaim, spare, forgo, waive

از قانون مستثنی کردن (فعل)
waive

تخصصی

[حقوق] اعراض کردن، صرفنظر کردن، ترک کردن، اسقاط کردن

انگلیسی به انگلیسی

• refrain from enforcing something; give up (a right, honor, legal claim, etc.)
if someone waives a rule, they decide not to enforce it; a formal word.
if you waive your right to something, for example legal representation, you give up your right to receive it.
if a government or bank waives a debt, they no longer seek repayment of it.

پیشنهاد کاربران

صرفنظر کردن از
مثال:
The Syrian government itself benefited from this transit route, they received money from it, but they also waived that money.
خود دولت سوریه از این مسیر ترانزیت سود می برد، آنها از آن {ترانزیت}پول دریافت می کردند، اما از آن پول هم صرفنظر کردند.
رها کردن؛ دست کشیدن
✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: To give up or forgo a right voluntarily ✋
🔍 مترادف: Relinquish
✅ مثال: He decided to waive his right to a trial and accepted the plea deal.
اعراض کردن
ساقط شدن
قاعده یا حکمی را در مورد معینی کان - لم - یکن منظور نمودن
[مهندسی صنایع] ارفاق، اجازه ی ارفاقی، ترخیص ارفاقی؛ اجازه ی موقت برای تعداد یا مقدار محدودی از محصول �نامنطبق� برای ترخیص که معمولاً با اجازه ی سفارش دهنده یا کارفرما یا کمیته ی فنی صورت می گیرد.
صرف نظر کردن از . . .
نکته: کلمه waive کاملا formal هستش و معنی بیخیال شدن واسش زیادی informalهست.
He persuaded the delegates to waive ( = give up ) their objections
I waive any inspection and we get this deal done
طفره رفتن ( از اجرا و یا انجام کاری ) ، دور زدن چیزی ( مثل قانون و یا مالیات )
صرف نظر کردن، چشم پوشی، نادیده گرفتن، به تعویق انداختن
در معنای حقوقی: اسقاط کردن، اعراض کردن
بی قانونی کردن، ورای قانون عمل کردن
بی خیال شدن، نادیده گرفتن/انگاشتن، اغماض کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس