waits

جمله های نمونه

1. parviz waits tables at a small restaurant
پرویز در یک رستوران کوچک میزداری می کند.

2. the spider waits for the victim to blunder into the web
عنکبوت صبر می کند تا طعمه کورکورانه در تار گرفتار شود.

انگلیسی به انگلیسی

• group of singers who collects donations at christmas

پیشنهاد کاربران

بپرس