waiter

/ˈweɪtər//ˈweɪtə/

معنی: پیشخدمت، سینی
معانی دیگر: (سر میز خوراک یا در رستوران) پیشخدمت، میزدار، گارسن، پیش گر، بستک، خدمتکار، منتظر، چشم به راه، بیوسنده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a man employed to wait on customers, esp. in a bar, restaurant, or cafe.

(2) تعریف: a tray for carrying things, esp. food and drink; salver.

جمله های نمونه

1. a head waiter
سرپیشخدمت

2. i gave the waiter a ten-dollar tip
به پیشخدمت ده دلار انعام دادم.

3. We had an argument with the waiter about the bill.
[ترجمه امیرمحمد صمدی] با پیشخدمت در مورد صورت حساب بحث داشتیم
|
[ترجمه گوگل]با پیشخدمت سر صورتحساب بحث کردیم
[ترجمه ترگمان]با پیشخدمت در مورد لایحه بحث کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The waiter collected the dishes from the kitchen and carried them through into the restaurant.
[ترجمه گوگل]پیشخدمت ظروف را از آشپزخانه جمع کرد و به داخل رستوران برد
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت بشقاب ها را از آشپزخانه جمع کرد و آن ها را به داخل رستوران برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He clicked his fingers at the waiter.
[ترجمه ناشناس] او انگشتانش را به سمت پیشخدمت قفلکرد
|
[ترجمه ALI tavana] او با انگشت به پیشخدمت اشاره کرد
|
[ترجمه گوگل]انگشتانش را روی گارسون زد
[ترجمه ترگمان]انگشتانش را به سمت پیشخدمت قفل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The waiter brought the menu and the wine list.
[ترجمه گوگل]گارسون منو و لیست شراب را آورد
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت غذا و فهرست شراب را آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He beckoned to the waiter to bring the bill.
[ترجمه گوگل]به گارسون اشاره کرد که صورت حساب را بیاورد
[ترجمه ترگمان]به پیشخدمت اشاره کرد که صورت حساب را بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A waiter offered him the menu.
[ترجمه گوگل]یک پیشخدمت منو به او پیشنهاد داد
[ترجمه ترگمان]پیشخدمتی غذا را به او پیشنهاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He whistled a waiter up to their table.
[ترجمه ترگمان] او یک گارسون را به سمت میزشان سوت زد
|
[ترجمه گوگل]او یک گارسون را به سمت میزشان سوت زد
[ترجمه ترگمان]با صدای سوت یک پیشخدمت را به سوی میز آن ها فرستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The waiter was serving another table.
[ترجمه محمد امین دری] پیش خدمت در حال خدمت کردن به یک میز دیگر بود
|
[ترجمه گوگل]گارسون در حال سرو میز دیگری بود
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت میز دیگری را سرو می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As a waiter you want to be pleasant to people without appearing totally servile.
[ترجمه گوگل]شما به عنوان یک پیشخدمت می خواهید با مردم خوشایند باشید بدون اینکه کاملاً خدمتگزار ظاهر شوید
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک پیشخدمت، تو دوست داری با مردم خوب باشی، بدون اینکه کاملا servile به نظر برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A waiter mopped up the mess as best he could.
[ترجمه گوگل]یک پیشخدمت تا جایی که می توانست آشفتگی را پاک کرد
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت ظرف را تا جایی که می توانست جمع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The waiter had our left-over food made up into a parcel to take home.
[ترجمه گوگل]گارسون غذای باقیمانده ما را به صورت یک بسته آماده کرد تا به خانه ببریم
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت رستوران سمت چپ ما را به یک بسته تبدیل کرده بود تا به خانه برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We were served by a very surly waiter.
[ترجمه گوگل]یک پیشخدمت بسیار بداخلاق از ما پذیرایی کرد
[ترجمه ترگمان]ما با یه پیشخدمت خیلی بد سرو کار داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The waiter scored me the glasses of beer.
[ترجمه گوگل]گارسون لیوان های آبجو را به من زد
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت ظرف آبجو را به من رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیشخدمت (اسم)
servant, bellboy, waiter, office boy, pursuivant, caddie, caddy

سینی (اسم)
waiter, salver, tray, tea tray, tea board

انگلیسی به انگلیسی

• one who serves tables at a restaurant or pub; someone who waits
a waiter is a man who serves food and drink in a restaurant.

پیشنهاد کاربران

پیش خدمت یا گارسون مرد
Waitress پیش خدمت زن/waiter پیش خدمت یا گارسون مرد
waiter ( n ) ( weɪt̮ər ) ( waitress, weɪtrəs ) =a person whose job is to serve customers at their tables in a restaurant, etc. , e. g. I'll ask the waitress for the bill.
waiter
گارسن مرد یا کارمند رستوران
اسم waiter به معنای پیشخدمت ( آقا )
اسم waiter در فارسی به معنای پیشخدمت ( آقا ) است. بطور کلی پیشخدمت ( waiter ) به کسی گفته می شود که در رستوران و یا کافه و. . . کار می کند. او سفارش مشتریان را ( معمولا سر میزشان ) گرفته و برای آنها می برد. البته waiter یا پیشخدمت ( آقا ) به جنسیت یک پیشخدمت نیز اشاره دارد. مثال:
...
[مشاهده متن کامل]

?waiter, could you bring me some water ( پیشخدمت [گارسون] کمی آب برایم می آوری؟ )
منبع: سایت بیاموز

waiter ( گردشگری و جهانگردی )
واژه مصوب: میزبان‏یار
تعریف: فردی که در غذاخوری ها / رستوران ها از مهمانان پذیرایی می‏کند|||متـ . پیشخدمت
پیشخدمت
گارسون، پیشخدمت، خدمت کار
واسه مرد میشهwaiter
واسه زن میشه waitress
پیش خدمت مرد🛎️🤵🏻🍱
معنی دیگر waiter:پادو - شاگرد - گارسون - پیشخدمت
پیشخدمت یا گارسون مرد
گارسون
پیشخدمت.
ببخشید اون گزینه اول میتونم اسمتون رو بپرسم چون من هم بهفر هستم
Waiter:is a persen who work's at the restorant
گارسون مرد
Waiter, waitress
هردو معنی پیشخدمت میدهند ولی:
Waiterمذکر است
Waitressمونث است🖤
گارسن مرد
پیشخدمت مرد
گارسون _ پیشخدمت
گارسون میشه ولی گارسون مرد
اسم گارسون مرد با زن فرق میکنه
واسه مرد میشهwaiter
واسه زن میشه waitress
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)

بپرس