1. An embroidered silk waistcoat contributed to his dandified appearance.
[ترجمه گوگل]یک جلیقه ابریشمی گلدوزی شده به ظاهر پر شور او کمک کرد
[ترجمه ترگمان]جلیقه ابریشمین گلدوزی شده اش در ظاهر dandified بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. His waistcoat was riding up over his stomach.
[ترجمه گوگل]جلیقه اش روی شکمش بالا رفته بود
[ترجمه ترگمان]جلیقه اش از روی شکمش بلند شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. A tree-piece suit consists of trousers, jacket and waistcoat.
[ترجمه گوگل]یک کت و شلوار درختی از شلوار، ژاکت و جلیقه تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]یک لباس یک درخت شامل شلوار، نیم تنه و جلیقه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A man's three-piece suit includes a jacket,trousers,and a waistcoat.
[ترجمه گوگل]کت و شلوار سه تکه مردانه شامل یک ژاکت، شلوار و یک جلیقه است
[ترجمه ترگمان]کت و شلوار سه تن دارد که شامل یک کت و شلوار و یک جلیقه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The ends of my waistcoat won't meet.
[ترجمه گوگل]انتهای جلیقه ام به هم نمی رسد
[ترجمه ترگمان]آخر جلیقه من همدیگر را نخواهند دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Her tears had dampened his immaculate waistcoat.
[ترجمه گوگل]اشک هایش جلیقه بی آلایشش را خیس کرده بود
[ترجمه ترگمان]اشک هایش waistcoat را خیس کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Lucie slipped the scarlet waistcoat off Gabriel's shoulders and skinned him of the white silk shirt.
[ترجمه گوگل]لوسی جلیقه قرمز رنگ را از روی شانه های گابریل درآورد و پیراهن ابریشمی سفید را از او جدا کرد
[ترجمه ترگمان]لوسی جلیقه اش سرخ را از روی شانه های گابریل برداشت و او را از پیراهن ابریشمی سفید بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. No one in Lancre had ever worn a waistcoat embroidered with peacocks.
[ترجمه گوگل]هیچ کس در لانکر هرگز جلیقه گلدوزی شده با طاووس نپوشیده بود
[ترجمه ترگمان]هیچ کس در Lancre جلیقه پوشیده از طاووس به تن نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Judi was coming apart inside her waistcoat.
[ترجمه گوگل]جودی داخل جلیقه اش داشت از هم جدا می شد
[ترجمه ترگمان]جودی داخل جلیقه اش داشت از هم جدا می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He took out of his waistcoat pocket a large watch which he had bought years before from a cheap-Jack at a fair.
[ترجمه گوگل]او از جیب جلیقهاش ساعت بزرگی را که سالها قبل از یک جک ارزان قیمت در یک نمایشگاه خریده بود بیرون آورد
[ترجمه ترگمان]ساعت بزرگی از جیب جلیقه اش بیرون آورد که سال ها پیش از یک جک ارزان قیمتی خریده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He took his gold watch out of his waistcoat pocket and snapped it open.
[ترجمه گوگل]ساعت طلایش را از جیب جلیقه اش بیرون آورد و باز کرد
[ترجمه ترگمان]ساعت طلایش را از جیب جلیقه اش بیرون آورد و آن را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He plucked at the fob chain on his waistcoat and produced a ring of tiny brass keys.
[ترجمه گوگل]زنجیر فوب جلیقهاش را چید و حلقهای از کلیدهای ریز برنجی تولید کرد
[ترجمه ترگمان]زنجیر ساعتش را برداشت و حلقه ای از کلیدهای برنجی را بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Hunt evening coat, waistcoat fitting him with the same exact pinch as waistcoats had when he was twenty.
[ترجمه گوگل]کت شب شکار، جلیقه ای که دقیقاً مانند جلیقه در بیست سالگی او بود
[ترجمه ترگمان]لباس شب شکار، جلیقه و جلیقه را با همان نیشگون که در بیست سال داشت به او داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Menswear is for hire and their waistcoat range comes in snazzy silks and satins.
[ترجمه گوگل]لباسهای مردانه اجارهای هستند و طیف جلیقههای آنها در حریرهای شیک و ساتن عرضه میشود
[ترجمه ترگمان]لباس مردانه برای اجیر کردن و waistcoat است که در لباس ابریشمی و satins است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید