1. my waist measurement is 32 inches
اندازه ی دور کمر من 32 اینچ است.
2. the waist of a violin
میانگاه (یاکمر) ویولن
3. a woman with a narrow waist and broad hips
زنی با کمر باریک و کفل پهن
4. he was naked to the waist
او تا کمر لخت بود.
5. she is paralyzed from the waist down
او از کمر به پایین فلج شده است.
6. he was badly burned from the waist upward
از کمر به بالا دچار سوختگی بدی شده بود.
7. the belt won't go around his waist
کمربند به دور کمرش نمی رسد.
8. she laced the corset tightly around her waist
شکم بند خود را محکم دور کمر خود بست.
9. His wide chest tapers to a small waist.
[ترجمه گوگل]سینه گشادش تا کمر کوچکی می شود
[ترجمه ترگمان]سینه پهنش تا کمر باریک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The skirt was too big around the waist.
11. His shoulders were broad and his waist narrow.
[ترجمه گوگل]شانه هایش پهن و کمرش باریک بود
[ترجمه ترگمان]شانه های پهن و کمرش تنگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. She wore a wide belt round her waist.
[ترجمه گوگل]کمربند پهنی به دور کمرش بسته بود
[ترجمه ترگمان]کمربند پهنی به دور کمرش بسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. They tied a rope around my waist and pulled me up.
[ترجمه گوگل]طنابی به کمرم بستند و مرا بالا کشیدند
[ترجمه ترگمان]طناب را دور کمرم بستند و مرا بلند کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. She wore a broad belt about her waist.
[ترجمه گوگل]کمربند پهنی به کمر بسته بود
[ترجمه ترگمان]کمربند پهنی به دور کمرش بسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The accident left her paralyzed from the waist down.
[ترجمه گوگل]تصادف باعث شد که او از کمر به پایین فلج شود
[ترجمه ترگمان]تصادف او را از کمر به پایین فلج کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. She has a very small waist.
17. She tied an apron around her waist.
18. Slowly bend from the waist and bring your head down to your knees.
[ترجمه گوگل]به آرامی از کمر خم شوید و سر خود را تا زانو پایین بیاورید
[ترجمه ترگمان]آهسته از کمر خم شو و سرتو پایین بیار پایین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید