waggish

/ˈwæɡɪʃ//ˈwæɡɪʃ/

معنی: شوخ، بذلهگو، شوخ و شنگ
معانی دیگر: وابسته به حاضر جوابی یا زبان بازی، حاضر جوابانه، ارغه، زبان باز، شو  و شنگ، خنده دار، مهمل، الواط

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: waggishly (adv.), waggishness (n.)
(1) تعریف: characteristic of or resembling a wag.
مشابه: droll, dry, sly, witty

- His roommate was a waggish person whom he usually found amusing, but not on this occasion when he'd found his shoelaces tied together.
[ترجمه گوگل] هم اتاقی او یک فرد متزلزل بود که معمولاً او را سرگرم کننده می دانست، اما نه در این موقعیت که بند کفش هایش را به هم بسته بود
[ترجمه ترگمان] هم اتاقیش آدم خوبی بود که معمولا بامزه می شد، اما نه در این موقعیت که بند کفشش را با هم گره زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: characterized by waggery.
مشابه: droll, witty

- His waggish quips made him a popular guest at dinner parties.
[ترجمه گوگل] کنایه های هولناک او او را به یک مهمان محبوب در مهمانی های شام تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان] waggish که او را به مهمانی شام دعوت می کرد، او را مهمان مشهوری کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Those two are always up to some waggish trick or other.
[ترجمه گوگل] این دو همیشه در حد یک ترفند بداخلاقی یا چیزهای دیگر هستند
[ترجمه ترگمان] این دو نفر همیشه یکی از این trick شاد هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. To return to Franklin, this didactically waggish man blandly assured English readers that it was grand to see the whales leap like salmon up the falls of Niagara.
[ترجمه گوگل]برای بازگشت به فرانکلین، این مرد متحجر از نظر آموزشی به خوانندگان انگلیسی اطمینان داد که دیدن نهنگ ها مانند ماهی قزل آلا از آبشار نیاگارا می پرند بسیار عالی است
[ترجمه ترگمان]برای بازگشت به فرانکلین، این مرد didactically به خوانندگان انگلیسی اطمینان داد که دیدن وال ها مثل ماهی قزل آلا در آبشار نیاگارا جالب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. One waggish employee at a Waterstones in Manchester reportedly declared they would remain open despite the ruckus.
[ترجمه گوگل]طبق گزارش ها، یک کارمند متزلزل در یکی از واتراستونز در منچستر اعلام کرد که علیرغم هیاهو، باز خواهند ماند
[ترجمه ترگمان]گزارش ها حاکی از آن است که یکی از کارکنان waggish در a در منچستر اعلام کرده است که علی رغم این هیاهو، باز خواهند ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The house had been facetiously named by some waggish officer.
[ترجمه گوگل]این خانه توسط برخی از افسران متحجر نامگذاری شده بود
[ترجمه ترگمان]این خانه از یک افسر شوخ وشنگ که اسم خود را بر زبان آورده بود،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It has the waggish adorableness and the tripping-and-falling roughhouse of other animated films, but it's also a work of tragic nostalgia.
[ترجمه گوگل]این فیلم ستایش‌آمیز بودن و خشن بودن زمین خوردن و افتادن فیلم‌های انیمیشن دیگر را دارد، اما در عین حال اثری با نوستالژی غم‌انگیز است
[ترجمه ترگمان]این فیلم داستان waggish adorableness و the tripping از فیلم های انیمیشنی دیگر را دارد، اما در عین حال بر دل تنگی tragic نیز اثر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. During this melancholy pause, the turnkey read his newspaper with a waggish look.
[ترجمه گوگل]در این مکث مالیخولیایی، کلید در دست با نگاهی متزلزل روزنامه اش را خواند
[ترجمه ترگمان]پس از این سکوت غم انگیز، زندانبان روزنامه اش را با لبخندی حاکی از شادی خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Muskrat Castle as the house has been facetiously named by some waggish officer.
[ترجمه گوگل]قلعه Muskrat به عنوان خانه توسط برخی از افسران وحشی نامگذاری شده است
[ترجمه ترگمان]موش خز موش، همان طور که در خانه این اسم را می گویند یکی از officer شریف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Muskrat Castle, as the house had Been facetiously named By some waggish officer.
[ترجمه گوگل]قلعه Muskrat، ​​همانطور که خانه توسط برخی از افسران متحجر نامگذاری شده بود
[ترجمه ترگمان]موش خز موش، همان طور که اسم این خانه از یک افسر شوخ وشنگ named بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Muskrat Castle as the house has been facetiously named by some waggish officer - James Fenimore Cooper.
[ترجمه گوگل]قلعه Muskrat به عنوان خانه توسط برخی از افسران بداخلاق - جیمز فنیمور کوپر - نامگذاری شده است
[ترجمه ترگمان]موش خز موش، همان طور که اسم این خانه از یک افسر شوخ وشنگ که اسمش جیمز کوپر است،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شوخ (صفت)
quizzical, gay, blithesome, blithe, witty, facetious, jolly, jocular, frolicsome, sportful, jocose, waggish, lightsome

بذله گو (صفت)
witty, jolly, waggish

شوخ و شنگ (صفت)
waggish

انگلیسی به انگلیسی

• humorous, clownish; that resembles a wag
a waggish person makes amusing jokes; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Humorous in a playful, mischievous way 😄
🔍 مترادف: Playful
✅ مثال: His waggish humor lightened the mood in the room.

بپرس