wade through

انگلیسی به انگلیسی

• pave the way with a required effort, advance in an awkward manner

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
• با زحمت گذشتن از میان چیزی
• لُج بازی کردن در کار سخت
- - -
## 🔹 تعریف ها
1. ** ( واقعی – فیزیکی ) :** با سختی راه رفتن در آب، گل یا ماده ای که حرکت را دشوار می کند.
...
[مشاهده متن کامل]

- مثال: *The soldiers waded through the mud. *
سربازان از میان گل با زحمت گذشتند.
2. ** ( استعاری – اصلی ) :** صرف وقت و تلاش زیاد برای انجام کاری خسته کننده یا دشوار، به ویژه خواندن یا بررسی حجم زیادی از اطلاعات.
- مثال: *We had to wade through pages of legal jargon. *
مجبور شدیم از میان صفحات پر از اصطلاحات حقوقی **با زحمت عبور کنیم**.
3. ** ( ادبی – استعاره ای ) :** نماد تلاش طاقت فرسا برای رسیدن به هدف.
- مثال: *She waded through endless emails before lunch. *
او پیش از ناهار از میان ایمیل های بی پایان **با زحمت گذشت**.
- - -
## 🔹 مترادف ها
- slog through
- plough through
- struggle through
- labor through

کلنجار رفتن
وقت و تلاشِ زیادی را به کاری خسته کننده اختصاص دادن، زمان گذاشتن، تهجد کردن، خواندن، مطالعه کردن، به سختی پیش رفتن، زحمت کشیدن، دست و پنجه نرم کردن