wadding

/ˈwɒdɪŋ//ˈwɒdɪŋ/

معنی: لایی
معانی دیگر: تو دوزی، (پنبه یا کهنه و غیره برای بسته بندی و غیره) لفاف، پنبه ی بسته بندی، تولحافی، تو تشکی، پوشال، کهنه، پشم یاپنبه که توی لحاف ومانندان بریزند

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: any material used for stuffing or padding.

(2) تعریف: a wad or material for making wads.

جمله های نمونه

1. Sewing Tack wadding to wrong side of fabric pieces.
[ترجمه گوگل]دوخت تکه های پارچه ای به سمت اشتباه تکه های پارچه
[ترجمه ترگمان]دوخت و دوز Tack را به سمت نادرستی از قطعات پارچه هدایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Slow sideboard sparkler, we watch its wadding softly fray.
[ترجمه گوگل]جرقه بوفه آهسته، ما به تماشای پارچه های آن می نشینیم که به آرامی از بین می روند
[ترجمه ترگمان]کنار گنجه آهسته و آهسته که پر از پر کردن طناب و پر کردن طناب است نگاه می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The quilts with cotton wadding made By this factory are soft and comfortaBle.
[ترجمه گوگل]لحاف های پنبه ای ساخت این کارخانه نرم و راحت هستند
[ترجمه ترگمان]لحاف پنبه ای که از این کارخانه گرفته شده است نرم و comfortable است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The files can come wadding down the network cable.
[ترجمه گوگل]فایل ها می توانند از کابل شبکه پایین بیایند
[ترجمه ترگمان]پرونده ها می توانند از کابل شبکه پایین بیایند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The enclosure is filled with acrylic - fiber wadding.
[ترجمه گوگل]محفظه با الیاف آکریلیک پر شده است
[ترجمه ترگمان]فضای بسته با فیبر acrylic - فیبر پر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He bought a new quilt with very soft wadding for himself.
[ترجمه گوگل]او یک لحاف جدید با پارچه های بسیار نرم برای خودش خرید
[ترجمه ترگمان]یک لحاف تازه و پر طناب مخصوص خودش خریده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Wadding of man - made fibres and articles thereof, other than sanitary articles.
[ترجمه گوگل]وات از الیاف ساخته شده توسط انسان و اشیاء آن، غیر از اقلام بهداشتی
[ترجمه ترگمان]فیبر ساخته شده از انسان و مقالات مربوط به آن، غیر از مواد بهداشتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Sweat absorption, no wadding.
[ترجمه گوگل]جذب عرق، بدون واشر
[ترجمه ترگمان]غرق کردن عرق و پر کردن سوزن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Pillow 1 Pc. Sweat absorption, wadding.
[ترجمه گوگل]بالش 1 عدد جذب عرق، واشر
[ترجمه ترگمان]Pillow ۱ افسر پلیس غرق عرق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The chandelier arrived in a big box, tightly packed around in wadding.
[ترجمه گوگل]لوستر در یک جعبه بزرگ که در اطراف بسته بندی شده بود وارد شد
[ترجمه ترگمان]لوستر به داخل یک جعبه بزرگ رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The roundness of the pleat is improved by filling it with a little wadding or a tube of curtain buckram.
[ترجمه گوگل]گردی پلیسه با پر کردن آن با کمی کفپوش یا لوله ای از پرده بهبود می یابد
[ترجمه ترگمان]گردی of با پر کردن آن با کمی wadding یا لوله از کرباس آهاردار بهبود می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Batt: The term used to describe a sheet of wadding.
[ترجمه گوگل]Batt: اصطلاحی است که برای توصیف یک ورقه وات استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]Batt: اصطلاحی که برای توصیف یک ورق of استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Synthetic sleeping bags are insulated with layers of insulating wadding.
[ترجمه گوگل]کیسه خواب های مصنوعی با لایه های تشک عایق عایق بندی شده اند
[ترجمه ترگمان]کیسه های خواب مصنوعی با لایه های of عایق عایق شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Spirits cabined and confined by winter expanded like matted cotton wadding fluffed out again.
[ترجمه گوگل]ارواح محصور و محصور شده در زمستان مانند پارچه‌های پنبه‌ای مات‌شده دوباره پف کرده‌اند
[ترجمه ترگمان]ارواح cabined و محدود به زمستان، مثل پنبه پوشیده از پنبه، دوباره از بین رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لایی (اسم)
wad, stuffing, pad, gasket, wadding

تخصصی

[نساجی] لایی - پوشال - پشم

انگلیسی به انگلیسی

• filler, padding; pulp, cotton wool
wadding is soft material which is put around things to protect them, for example in packing.

پیشنهاد کاربران

wadding ( n ) ( wɑdɪŋ ) =soft material that you wrap around things to protect them
wadding

بپرس