انداختن ( مثلا خود را در میان آب انداختن، پرت کردن یا پریدن )
Gulliver, obedient to the king's command, waded out into the water.
گالیور که مطیع فرمان پادشاه بود، خودش را به آب انداخت.
ترجمه از کتاب504 - جنگل - دانشوری
گالیور که مطیع فرمان پادشاه بود، خودش را به آب انداخت.
ترجمه از کتاب504 - جنگل - دانشوری
انداختن، پرت کردن، پریدن