95 1574 100 1 workhorse /ˈwɜːrkˌhɔːrs/ /ˈwɜːkhɔːs/معنی: اسب بارکش، یابو، ادم زحمتکشمعانی دیگر: اسب کار (برای شخم زنی و باربری و غیره نه سواری)، کارگر پرکار، کارگر زحمت کش بررسی کلمه workhorse اسم ( noun )• (1) تعریف: a horse used for heavy labor, such as plowing or hauling.• (2) تعریف: one who works hard and tirelessly. واژه workhorse در جمله های نمونه 1. The steam engine was the workhorse of the Industrial Revolution. [ترجمه زباری] موتور بخار بازوی دست راست انقلاب صنعتی بود2|0 [ترجمه ترگمان]موتور بخار نیروی کارا انقلاب صنعتی بود [ترجمه گوگل]موتور بخار نیروی کار انقلاب صنعتی بود [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 2. The Hercules aircraft has been the workhorse of the airforce for over 25 years. [ترجمه بهارک قهرمان] بیش از 25 سال هواپیمای هرکول اسب بارکش نیروی هوایی بوده است.1|0 [ترجمه ترگمان]هواپیمای \"هرکول\" بیش از ۲۵ سال است که در این منطقه کار میکند [ترجمه گوگل]هواپیما هرکول بیش از 25 سال بوده است [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 3. Nixon, the loner, was a workhorse with determination. [ترجمه ترگمان ... مترادف workhorse اسب بارکش (اسم)draft horse , workhorse , sumpterیابو (اسم)tit , nag , draft horse , workhorse , outrunner , packhorse , ponyادم زحمتکش (اسم)workhorse معنی کلمه workhorse به انگلیسی workhorse• horse used for labor; person who works very hard; very useful or dependable machine or vehicle• you can use workhorse to refer to someone or something that does a large amount of dull or routine work. workhorse را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران زباری دست راست ؛ یعنی مبنای قدرت کسی یا چیزی یا جنبشی فلانی دست راست رییس جمهور است : He is the WORKHORSE of Mr.President حسن امامی همون سگ جون خودمون (بادوام و پرکار) امید با دوام معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها توحيد > فانوس طوس توحيد > اللهم یسرو و لا تعسر توحيد > الله معک توحيد > دکترین Mersedeh > playing chess Mersedeh > coin collecting Mani > Some great ones Figure > marshland نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته Farhoodپارسا میریوسفیDark Light امین آریاFigureمحمد حاتمی نژادمحمدرضا ایوبی صانعヴァヒド فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته نام کره ای بگسست نگون اقبال صحنه نبرد یک غازی غلتید عجل الله تعالی فرجه طبل غازی