wiggly

/ˈwɪɡəli//ˈwɪɡəli/

پرپیچ و خم، پر انحنا، جنبان، جنبنده، در حال تکان خوردن، پر انحنا a wiggly road راه پر پیچ و خم

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: wigglier, wiggliest
(1) تعریف: jerking or twisting from side to side, or apt to do so.

- a wiggly worm
[ترجمه گوگل] یک کرم تیز
[ترجمه ترگمان] یک کرم کوچک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a wiggly chair leg
[ترجمه گوگل] یک پایه صندلی تکان دهنده
[ترجمه ترگمان] یک پای کوچک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: of a line or surface, wiggling up and down or sideways; wavy.

جمله های نمونه

1. a wiggly road
راه پر پیچ و خم

2. She wrote with large wiggly letters.
[ترجمه گوگل]او با حروف درشت وزیک می نوشت
[ترجمه ترگمان] اون با چند تا نامه مفصل نوشته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. And you see those wiggly lines on the top?
[ترجمه گوگل]و آن خطوط تند و تیز را در بالا می بینید؟
[ترجمه ترگمان]و اون خطوطی که روی سقف هست رو می بینی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. For a wiggly - line trace, the beam is focused on the scope face at a point.
[ترجمه گوگل]برای ردیابی خطی، پرتو در یک نقطه بر روی نمای محدوده متمرکز می شود
[ترجمه ترگمان]برای ردیابی خط wiggly، پرتو بر روی سطح دامنه در یک نقطه متمرکز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You'll feel wiggly free and fresh!
[ترجمه گوگل]شما احساس آزادی و تازگی خواهید داشت!
[ترجمه ترگمان]یک خرده استراحت و تازه خواهید داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Tadpole lamps, inspired by the cute wiggly creatures can be played around with to change the look of the place.
[ترجمه گوگل]لامپ های قورباغه، الهام گرفته شده از موجودات ناز و زیبا را می توان برای تغییر ظاهر مکان با آنها بازی کرد
[ترجمه ترگمان]چراغ های Tadpole که از موجودات زیبا و بامزه الهام گرفته شده، می توانند در اطراف آن بازی کنند تا ظاهر محل را تغییر دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Tadpole lamp, inspired by the cute wiggly creatures can be played around with to change the look of the place.
[ترجمه گوگل]لامپ قورباغه، الهام گرفته شده از موجودات ناز و زیبا را می توان برای تغییر ظاهر مکان با آن بازی کرد
[ترجمه ترگمان]چراغ Tadpole که از موجودات زیبا و بامزه الهام گرفته شده، می توانند در اطراف آن بازی کنند تا ظاهر محل را تغییر دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Driving your Ferrari to the Piggly Wiggly and want to avoid shopping - cart dents?
[ترجمه گوگل]فراری خود را به سمت Piggly Wiggly می‌رانید و می‌خواهید از خرید اجتناب کنید - فرورفتگی سبد خرید؟
[ترجمه ترگمان]با رانندگی از اتومبیل فراری خود به the Wiggly و می خواهید از dents خرید اجتناب کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That apple is crawling with wiggly worms.
[ترجمه گوگل]آن سیب در حال خزیدن با کرم‌های هولناک است
[ترجمه ترگمان]این سیب دارد پر از کرم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Our investigations showed that wiggly lines produce stronger watercolor spreading than straight ones do, probably because the undulating borders engage more neurons responsive to orientation.
[ترجمه گوگل]بررسی‌های ما نشان داد که خطوط تکان‌دهنده آبرنگ قوی‌تری نسبت به خطوط مستقیم ایجاد می‌کنند، احتمالاً به این دلیل که مرزهای موج‌دار نورون‌های بیشتری را درگیر می‌کنند که به جهت‌گیری پاسخ می‌دهند
[ترجمه ترگمان]تحقیقات ما نشان داد که خطوط wiggly باعث گسترش watercolor قوی تر نسبت به خطوط مستقیم می شوند، احتمالا به این دلیل که مرزه ای موج دار، نورون های بیشتری را در واکنش به جهت گیری درگیر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The first supermarket, King Piggly Wiggly in Memphis, Tennessee, guided the shoppers of 1916 through a maze of chicken-wire aisles until they had passed every available item and reached the checkout.
[ترجمه گوگل]اولین سوپرمارکت، King Piggly Wiggly در ممفیس، تنسی، خریداران سال 1916 را از طریق پیچ و خم راهروهای سیم مرغی راهنمایی کرد تا اینکه از همه کالاهای موجود عبور کردند و به صندوق رسیدند
[ترجمه ترگمان]اولین سوپر مارکت، کینگ Piggly Wiggly در ممفیس، تنسی، خریداران سال ۱۹۱۶ را از میان هزارتوی راهروها پر از مرغ هدایت کرد تا زمانی که هر یک از موارد موجود را رد کرده و به صندوق پرداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. These wiggly creatures love food scraps and are always eager to eat.
[ترجمه گوگل]این موجودات تند و تیز عاشق ضایعات غذا هستند و همیشه مشتاق خوردن هستند
[ترجمه ترگمان]این wiggly کوچک غذا را دوست می دارند و همیشه مشتاق خوردن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Let dry and add wiggly eyes and one nose to the face.
[ترجمه گوگل]بگذارید خشک شود و چشم های وز و یک بینی را به صورت اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]بگذارید خشک شود و چشم ها و یک بینی را به صورت خود اضافه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Driving your Ferrari to the Piggly Wiggly and want to avoid shopping-cart dents? Park far, far away.
[ترجمه گوگل]فراری خود را به سمت Piggly Wiggly می‌رانید و می‌خواهید از فرورفتگی سبد خرید جلوگیری کنید؟ خیلی دور پارک کن
[ترجمه ترگمان]با رانندگی از اتومبیل فراری خود به the Wiggly و می خواهید از dents خرید اجتناب کنید؟ دور، دور، دور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• wavy, twisted; wiggling

پیشنهاد کاربران

بپرس