🔸 معادل فارسی:
چندبُعدی / همه جانبه / متعادل / جامع / دارای مهارت های متنوع
در زبان محاوره ای:
همه فن حریف، تو همه چی یه دستی داره، آدم کامل، متعادل و باکلاس
- - -
🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ** ( شخصیتی – تحسینی ) :**
فردی که در زمینه های مختلف—مثل دانش، هنر، ورزش، روابط اجتماعی—توانمند و متعادل عمل می کنه
مثال: She’s a well - rounded student—great at academics, sports, and leadership.
اون یه دانش آموز همه جانبه ست—تو درس، ورزش و رهبری عالیه.
2. ** ( آموزشی – تربیتی ) :**
برنامه یا رویکردی که جنبه های مختلف رشد فردی رو پوشش می ده
مثال: The school offers a well - rounded curriculum.
مدرسه یه برنامه ی آموزشی جامع ارائه می ده.
3. ** ( شخصی – اجتماعی ) :**
کسی که نه فقط در یک زمینه، بلکه در زندگی کلی متعادل، آگاه و فعال عمل می کنه
مثال: He’s well - rounded—he reads, travels, and volunteers.
اون آدم متعادلیه—کتاب می خونه، سفر می ره، داوطلبی می کنه.
- - -
🔸 مترادف ها:
multi - talented – balanced – versatile – complete – holistic – all - around
آدم پخته، همه فن حریف
۱. آدم چند بعدی
involving or having experience in a wide range of ideas or activitiesThe article is well rounded and is fair to both sides of the dispute۲. جامع گسترده چندجانبه
having or providing experience and knowledge in a number of different areas
... [مشاهده متن کامل]
Some experts say that home - schooled children may not receive a well - rounded education.
چند بعدی
/ˌwel ˈraʊndɪd/ adj.
1. having a variety of experiences and abilities and a fully developed personality کارآزموده، همه فن حریف
well - rounded individuals2. providing or showing a variety of experience, ability, etc. همه جانبه، فراگیر، گسترده
... [مشاهده متن کامل]
a well - rounded education
3. ( of a person’s body ) pleasantly round in shape خوش اندام، خوش هیکل
باکمالات
جامع الاطراف
جامع . همه کاره
آدمی که آچار فرانسه ست و همه چی بلده
learning that includes many areas, e. g. art, sport, social skills
۱. چاق و تپلو. گرد و گوشتالو ( در مورد هیکل - با کانوتیشن مثبت )
۲. دور - گرد ( در مورد اشیایی مثل اوریفیس/ ورودی و نام دیگر ورودی دهانه شیپوری )
همه جانبه
خوش ترکیب، خوش تراش، خوش اندام، همه جانبه، گسترده، فراگیر ، کارآزموده، جامع الاطراف
جامع، متعدد
involving or having experience in a wide range of ideas or activities
همه فن حریف
1 - جامع و کامل
2 - دارای مهارت های متعدد
جامع - چند کاره و چند هنره
رو دور
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)