95 1612 100 1 waste basket سبد کاغذ بیکاره، زنبیل، مکثف واژه waste basket در جمله های نمونه 1. I consigned her letter to the waste basket. [ترجمه ترگمان]نامه او را به سطل آشغال سپرد [ترجمه گوگل]نامه ای را به سبد هدر دادم [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 2. She consigned his letter to the waste basket. [ترجمه ترگمان]نامه خود را به سبد کاغذ باطله سپرد [ترجمه گوگل]او نامه خود را به سبد زباله ارسال کرد [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 3. The secretary flung all the papers into the waste basket. [ترجمه ترگمان]منشی تمام اوراق را به سطل آشغال انداخت [ترجمه گوگل]وزیر امور خارجه تمام مقالات را به سبد هدر رفت [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 4. I made a note of Mahoney's home address and returned the paper to the waste basket. [ترجمه ترگمان]نشانی خانه ماهونی ۸ را در آن گذاشتم و کاغذ را به سبد waste پس دادم [ترجمه گوگل]من یادداشتی از آدرس منزل مهونه را ساختم و مقاله را به سبد هدر رفتم [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید ... معنی کلمه waste basket به انگلیسی waste basket• basket for garbage, trash can waste basket را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران پوربخش Trush canسطل آشغال .. سطل زباله Tannaz yavari سطل آشغال و زباله معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها شادی > for you معنی باقر > باقر حسین > دلق درشت محمد هادی > قمیص پوریا برزعلی > in the wake of PedRaM > dont hold your breath Seyyedalith > coupon code مهرداد > beanbang نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته سارافرجپورمحمد حاتمی نژادزینب زرمسلک نادیاDark Light عاطفه موسویعلی باقریヴァヒド فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته نام کره ای یک غازی نگریست شن زار رهی برگشود دانش بیندوزم کورش کائنات