1. Voyeurs are scary, but they are usually harmless.
[ترجمه گوگل]فضول ها ترسناک هستند، اما معمولا بی ضرر هستند
[ترجمه ترگمان]voyeurs ترسناک هستند، اما معمولا بی ضرر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The media has made unfeeling voyeurs of all of us.
[ترجمه گوگل]رسانه ها از همه ما فضولان بی احساسی ساخته اند
[ترجمه ترگمان]رسانه ها همه ما را بی احساس می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I felt like a voyeur visiting the war zone and seeing badly injured people being dragged from their bomb-shattered homes.
[ترجمه گوگل]احساس میکردم فضولی که از منطقه جنگی بازدید میکند و مجروحان بدی را میدیدم که از خانههای شکستهشدهشان بیرون کشیده میشوند
[ترجمه ترگمان]من احساس می کردم که در حال بازدید از منطقه جنگی هستم و دیدن افرادی که به شدت زخمی شده اند را دیده اند که از خانه های ویران شده خود بیرون کشیده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Most writers are voyeurs of a kind.
[ترجمه گوگل]بیشتر نویسندگان به نوعی فضول هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از نویسندگان از نوع خود voyeurs
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A voyeur was seen lurking around the girl's dormitory.
[ترجمه گوگل]یک فضول در اطراف خوابگاه دخترک دیده شد
[ترجمه ترگمان]یک چشم فضول دور خوابگاه دخترها کمین کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The court papers allege she may be a voyeur.
[ترجمه گوگل]اسناد دادگاه ادعا می کند که او ممکن است فضول باشد
[ترجمه ترگمان]روزنامه های دادگاه مدعی هستند که او ممکن است a باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. When had I become such a voyeur?
[ترجمه گوگل]از کی اینقدر فضول شدم؟
[ترجمه ترگمان]از کی تا حالا تبدیل به یک آدم فضول شدم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. However, through a story about voyeur, Kieslowski depicts the biggest desire of us all: the search for love.
[ترجمه گوگل]با این حال، کیشلوفسکی از طریق داستانی در مورد فضول، بزرگترین آرزوی همه ما را به تصویر می کشد: جستجوی عشق
[ترجمه ترگمان]با این حال، از طریق داستانی درباره voyeur، Kieslowski بزرگ ترین آرزوی همه ما را به تصویر می کشد: جستجو برای عشق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He called Wenger a " voyeur " earlier this season and then refused to shake the Frenchman's hand last weekend after Chelsea's2-0 win at Highbury.
[ترجمه گوگل]او اوایل این فصل ونگر را "فضول" خطاب کرد و سپس آخر هفته گذشته پس از پیروزی 2-0 چلسی در هایبوری از دست دادن با بازیکن فرانسوی خودداری کرد
[ترجمه ترگمان]او در اوایل این فصل، Wenger را \"voyeur\" نامید و سپس آخر هفته گذشته پس از برد s۲ - ۰ در هایبری، از دادن دست فرانسوی امتناع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. You're some kind of creepy voyeur.
[ترجمه گوگل]شما یک نوع فضول ترسناک هستید
[ترجمه ترگمان]تو یه جور آدم چندش آوری هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I want to be your voyeur — the holder of your daily secrets — and hope that it is the only sickness you breed in me.
[ترجمه گوگل]من می خواهم فضول شما باشم - دارنده اسرار روزانه شما - و امیدوارم که این تنها بیماری باشد که در من ایجاد می کنید
[ترجمه ترگمان]من می خوام با چشم voyeur تو باشم - اون دارنده اسرار روزمره تو - و امیدوار بودم که این تنها بیماری باشه که تو در من پرورش دادی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Being a voyeur isn't so bad, I decided, as long as you've been invited—and you don't tell anyone.
[ترجمه گوگل]من تصمیم گرفتم که فضول بودن آنقدرها هم بد نیست، تا زمانی که شما دعوت شده باشید - و به کسی نگویید
[ترجمه ترگمان]من تصمیم گرفتم تا وقتی که تو دعوت شدی، به هیچ کس چیزی نگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A sufficiently modified desktop or alert voyeur could log keystrokes before they reach the SSL library.
[ترجمه گوگل]یک دسکتاپ یا فضول هشداردهنده به اندازه کافی اصلاح شده میتواند ضربههای کلید را قبل از رسیدن به کتابخانه SSL ثبت کند
[ترجمه ترگمان]یک دسکتاپ یا voyeur به اندازه کافی تغییر یافته قبل از اینکه به کتابخانه SSL برسند، می توانند keystrokes را ثبت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He felt like a voyeur, as if he were intruding upon something deeply personal.
[ترجمه گوگل]او مانند یک فضول احساس می کرد، گویی در مورد چیزی عمیقا شخصی نفوذ می کند
[ترجمه ترگمان]او مثل یک آدم فضول بود، انگار سرزده وارد موضوع شخصی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The overtly sexual nature of the body compels the viewer into the position of voyeur, only to reveal itself as an inanimate object.
[ترجمه گوگل]ماهیت آشکارا جنسی بدن، بیننده را مجبور میکند تا در موقعیت فضول قرار گیرد و فقط خود را به عنوان یک جسم بیجان نشان دهد
[ترجمه ترگمان]ماهیت آشکار جنسی جسم بیننده را مجبور می کند تا خود را به عنوان یک جسم بی جان مشخص کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید